جوانی پرشور و سرزنده، دوست دیرینهاش را که اکنون زندگی خانوادگی آرامی را برگزیده است، ترغیب میکند تا به سفری جادهای و ناگهانی از لسآنجلس به ساکرامنتو بروند.
هنگامی که جیسون هوچبرگِ بیستوچهار ساله برای گذراندنِ آخرِ هفتهی مشاوران به اردوگاهِ محبوبش، پینوِی، میآید، مهمترین دغدغهاش احساسِ ناهمگونی با همکارانِ نوجوانش است. او بیخبر از آن است که یک قاتلِ نقابدار، جان و کتی، صاحبانِ اردوگاه را به قتل رسانده و اکنون در تدارکِ حملهای دیگر است.
سرگذشت او. دبلیو. گورلی، کارآفرین سیاهپوستِ پیشرو، و پایداری او در بنا کردن منطقهی گرینوود به کانون اقتصادی شکوفایی که به «والاستریت سیاهان» معروف شد، و چگونگی فائق آمدن بر سختیها در دههی ۱۹۲۰ در تولسا، ایالت اوکلاهما.
گروهی تروریست با حمله به اجلاس سران گروه بیست، رئیسجمهور ساتن را به گروگان میگیرند. او که دارای تجربه در زمینه حکومتداری و امور نظامی است، برای دفاع از خانواده، شرکت خود و جهان وارد عمل میشود.
یک کارگر ساختمانی فقیر با یک تاجر ثروتمند و در حال مرگ معاملهای انجام میدهد تا میلیاردها دلار به ارث ببرد، اما خیلی زود متوجه میشود که به خاطر گناهان وحشتناک آن مرد نیز نفرین شده است.
مرگ شیواجی، آغازی بر نبرد میان مراتاها و امپراتوری مغول بود. پسرش، سامباجی، رهبری جنبش مقاومت در برابر سپاهیان اورنگزیب را به دست گرفت. در بحبوحه جنگها و توطئهها، هر دو جبهه در راه کسب قدرت با موانعی روبهرو شدند.
یک معلم قربانی یک کلاهبرداری تلفنی میشود و تمام پساندازش را از دست میدهد. او متوجه میشود که هیچ راهی برای پس گرفتن پولش وجود ندارد. بعد از آن، اوضاع برعکس میشود و او خودش به یک کلاهبردار تبدیل میشود و شروع به کسب درآمد از این طریق میکند.
دو مهاجر غیرقانونی که در بیابان به دنبال کار هستند، شغلی ساده را پیدا میکنند: حفر یک گودال. اما طولی نمیکشد که متوجه میشوند کارفرمایانشان روانی هستند و برای زنده ماندن باید تلاش کنند.
جین بونگ، قهرمان سابق تیراندازی با کمان المپیک، برای نجات شغل خود به آمازون می رود و با سه تیرانداز ماهر آشنا می شود. او آنها را به کره می آورد تا بتواند موقعیت خود را در شرکت بهبود ببخشد. سرنوشت او اکنون به این سه جنگجوی آمازونی وابسته است.
سمی، دانشجوی حقوق و پیک پیتزا، به اشتباه به جای همزاد سارقش، ادی بارا، دستگیر و متهم میشود. ادی از شباهتشان برای فرار استفاده کرده است. سمی در زندان برای زنده ماندن نقش سارق را بازی میکند و با کمک همبندیاش، نادا، تلاش میکند بیگناهی خود را ثابت کند و هویتش را پس بگیرد.
گروهی از جوانان بزهکار که به منظور بازپروری به یک پایگاه نظامی دوردست منتقل شدهاند، خود را درگیر شبکهای از اسرار مییابند و با نیروهای شومی که در تاریکی پنهان شدهاند، به مبارزه میپردازند.
حمادا، دانشآموز دبیرستانی عدالتخواه، وقتی شاهد زورگویی به همکلاسی کوچکترش هاری میشود، مداخله میکند و از او حمایت میکند، که این اقدام باعث میشود هاری او را ناجی خود بداند.
داستان بر زندگی آرورا، کارگر پرتغالی یک انبار در اسکاتلند، تمرکز دارد. او در اقتصاد مبتنی بر کار موقت و تحت سلطه الگوریتمها، با احساس تنهایی و بیگانگی دست و پنجه نرم میکند و در میان خلوت و محدودیتهای محیط کار، در جستجوی معنا و ارتباط است.
سه خواهر یتیم که مادرشان مدام غیب میشود، پس از درخواست مددکاری اجتماعی برای جلسه خانوادگی، با نقشه خواهر بزرگتر برای یافتن یک مادر جایگزین مواجه میشوند.