نیک بیانکو که به جرم ضرب و شتم یک سال را در زندان گذرانده است، پس از آزادی تصمیم میگیرد دوباره به معشوقش بپیوندد. اما به زودی درمییابد که او دل در گرو مردی به نام چستر دارد که اتفاقاً افسر ناظر آزادی مشروط خود نیک است.
داستان صمیمانهای از عشقی که میان دو نفر با پیشینههای کاملاً متفاوت شکوفا میشود. هنگامی که آنها با چالشهای شخصی و مقاومتهای اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند، ارتباطشان به چیزی استوار و متزلزلنشدنی تبدیل میشود. آنها با هم ثابت میکنند که عشق هیچ مرزی نمیشناسد و میتواند واقعاً زندگیها را برای همیشه دگرگون کند.
دکتر شیام، روانپزشکی الهامگرفته از جنگجوی مهابهاراتا (بارباریک)، در جستجوی نوهاش نیدی که ناپدید شده، با یک پلیس همکاری میکند. این جستجو، او را وارد مسیری میکند که با دو مرد (رام و دِو) که در پی کسب درآمد سریع هستند، برخورد میکند.
داستان دربارهٔ توطئهٔ مافیای مواد مخدر است که چندیگر را مرکز خود قرار داده و برای تسلط بر منطقه، قصد دارد از پسر یوگراج سینگ، رهبر مبارزه با مواد مخدر، سوءاستفاده کند.
این فیلم، روابط میان شرکتهای استخراجی (مانند زغالسنگ) و سیاستمداران وست ویرجینیا را بررسی و افشا میکند. تمرکز اصلی بر روی سناتور جو منشن (دلال زغالسنگ) و روشهای او برای استفاده از موضوعاتی مانند «فداکاری میهنپرستانه»، سرمایههای پنهان و سیاستهای غیراخلاقی است.
داستان درباره زنی مسن است که در شرایطی که مرگهای متعددی در اطرافش رخ میدهد، به یادآوری عشق قدیمی خود میپردازد. همزمان، یک بازرس در حال دنبال کردن سرنخی است که به راز مخفی این زن و معشوقش منتهی میشود.
کولتون و کایل، دو دوست صمیمی، وقت خود را در رودخانه و درهٔ محلی میگذرانند. ویتنی نیز به دنبال آرامش به همین دره میآید تا بنویسد و نقاشی کند. اما بعد از ترک شدن توسط دوستش، او ناگهان ناپدید میشود.
پابلو پریِتو، رهبر یک باند سارق، تحت تعقیب شدید یک قاضی بیرحم قرار دارد و فرصت کمی برای فرار دارد. اکنون باید دید آیا او میتواند از سرنوشت خود بگریزد یا به دام افتاده و مجازات میشود.
شرکت «پرستیژ موزیک» که توسط حلمی توپالاوغلو تأسیس شد، در دههٔ ۹۰ ستارههای مهمی را به موسیقی ترکیه معرفی کرد. این فیلم، زندگی واقعی ستارههایی مانند اوزجان دنیز و ماهسون قرمزیگُل را در این شرکت روایت میکند.
دو فیلمساز که در ابتدا قصد ساخت یک مستند دربارهٔ یک افسانهٔ شهری و چند قتل حلنشده را داشتند، در نهایت با یک حقیقت وحشتناک روبرو میشوند. آنها در مقابل دوربین، هدف یک توطئه قرار میگیرند که لحظهبهلحظه اعمالشان را تحت نظر دارد.
یک مدیر تبلیغاتی که زندگی پرفشاری دارد و از محیط کار و روابط شخصیاش ناراضی است، پس از دیدار با یک شفادهنده، کنترل خود را از دست داده و بیپرده هر آنچه را در ذهنش است بیان میکند.
داستان درباره یک کمدی سیاه است که در آن، یک کارآگاه خصوصی به نام هانی اُدانهیو، مرگهای مرموزی را که به یک کلیسای اسرارآمیز مربوط میشوند، بررسی میکند.
زمانی که کبیر دهلیوال، یک مامور مخفی، متهم به خیانت به کشورش میشود، اوضاع پیچیده میگردد. در این میان، ویکرام که همدورهای سابق او بوده، مأموریت پیدا کردن کبیر را بر عهده میگیرد.
کابوسهای شبانهٔ مایکی زمانی به واقعیت تبدیل میشوند که مادرش شروع به نشان دادن علائم تسخیر شیطانی میکند. آنچه او در شرف تجربه کردن است، تا پایان عمرش او را آزار خواهد داد و جان بیشماری را در نسلهای آینده خواهد گرفت.
در پی وقوع یک نزاع اجتماعی، افرادی که به جادوگری متهم شده بودند، بدون آنکه فرصت دفاعی یابند، به قتل رسیدند. این واقعه، آشوب و هرج و مرج گستردهای را در پی داشت.