داستان درباره یک کمدی سیاه است که در آن، یک کارآگاه خصوصی به نام هانی اُدانهیو، مرگهای مرموزی را که به یک کلیسای اسرارآمیز مربوط میشوند، بررسی میکند.
زمانی که کبیر دهلیوال، یک مامور مخفی، متهم به خیانت به کشورش میشود، اوضاع پیچیده میگردد. در این میان، ویکرام که همدورهای سابق او بوده، مأموریت پیدا کردن کبیر را بر عهده میگیرد.
مردی که به تازگی اعتیاد را ترک کرده، به دلیل یک مشکل اورژانسی دندان در شب کریسمس، با دندانپزشک مسنتر خود آشنا میشود و با گشت و گذار در شهر بالتیمور، رابطهای عاشقانه و ناگهانی میان آنها شکل میگیرد.
خودروی یک زوج در روز پایانی سفرشان خراب میشود و مجبور به اقامت در یک خانه دورافتاده میشوند. شب هنگام، سه فرد نقابدار آنها را تا صبح مورد آزار و وحشت قرار میدهند.
وقتی اِیجی (Eiji Aihara) و نائوهیکو (Naohiko Bessho) تو دوران راهنمایی بودن، تو یه مدرسه درس میخوندن و رفیق جونجونی بودن. یه روز، دوست بچگی اِیجی، ایزومی (Izumi Shiosaki)، به مدرسشون منتقل شد. اِیجی تو دلش عاشق ایزومی بود، ولی هیچوقت جرئت نکرد بهش چیزی بگه. اما نائوهیکو رفت و احساسش رو به ایزومی گفت و اینجوری شد که اونا با هم دوست شدن. حالا هر سهتاشون سال اولی دبیرستانن و تو یه مدرسهان. اونجا با کوهارو (Koharu Fujimura) آشنا میشن که کمکم به نائوهیکو علاقهمند میشه، تائیچی (Taichi Senami) که تو یه گروه موسیقیه، و میزوهو (Mizuho Ikezawa) که یه دختر کتابخونه و به اِیجی علاقه داره.
در روستایی در انگلستان، یک خبرنگار و یک مکانیک گرد هم آمدهاند و به موشگیری گوش میدهند که نقشهی هوشمندانهی خود را برای فریب دادن و شکار کردن موشها شرح میدهد.
در دوران همهگیری کووید-۱۹، جین زو که به دلیل شیوع ویروس مجبور به دورکاری شده بود، تصمیم گرفت برای تجربه سبک زندگی جدیدی از شهر به سانلی نقل مکان کند، جایی که میتوانست از ماهیگیری لذت ببرد. اما کمکم متوجه شدیم که مشکلاتی مانند «خانههای خالی» در آن منطقه وجود دارد.
داستان درباره زنی است که به دلیل شغلش در پاریس، تصمیم میگیرد برای محافظت از خود و دخترش که دارای ناتوانی یادگیری است، به رم سفر کند. در رم، او با ماریا مونتسوری، بنیانگذار یک روش آموزشی جدید، آشنا میشود و امیدوار است که این روش بتواند به دخترش کمک کند.
این فیلم، ادامه ماجراهای هیجانانگیز مامور ایتن هانت در قسمت هشتم از مجموعه فیلمهای ماموریت غیرممکن است. ایتان هانت و تیمش در جستجوی هوش مصنوعی خطرناکی به نام "انتیتی" هستند که به شبکههای اطلاعاتی جهانی نفوذ کرده است. آنها تحت تعقیب دولتها و یک فرد مرموز از گذشته ایتان قرار دارند و با کمک متحدان جدید و ابزاری برای نابودی "انتیتی"، در تلاشند تا از تغییر دائمی جهان جلوگیری کنند.
تلاشهای بیهوده یک خانواده بزرگ برای گرفتن یک عکس خانوادگی، زمانی به رویا تبدیل میشود که مادربزرگ ناپدید میشود و یکی از دختران برای یافتن او تلاش بیامیدی میکند.
زوجی که قادر به بچهدار شدن نیستند، تلاش میکنند با یک یتیم جوان که از کودکی غمانگیز جان سالم به در برده، خانوادهای تشکیل دهند. اما اقدام عاشقانه آنها زمانی به وحشت تبدیل میشود که متوجه میشوند خشونت گذشته فرزندخواندهشان بازگشته تا خانواده جدید را نابود کند.
خبرنگاری که ادعا میکند شاهد پرتاب شدن یک مسافر از یک قایق تفریحی لوکس بوده است، با انکار شدید و کامل بودن لیست مسافران و خدمه مواجه میشود. او با وجود عدم باور دیگران، تحقیقات خود را برای کشف حقیقت ادامه میدهد و امنیت جانی خود را به خطر میاندازد.
زمانی که تمام دانشآموزان یک کلاس، به جز یک نفر، در یک شب و دقیقاً در یک لحظه به طرز مرموزی ناپدید میشوند، جامعه دچار پرسشهای بیشماری میشود و به دنبال یافتن دلیل این اتفاق عجیب است.
زنی جوان در پاریس سال 1894، با امید یافتن مادرش، راهی بیمارستان سالپتریه شد و خود را در آن حبس کرد. در این بیمارستان، تدارکات جشن بزرگی در حال انجام بود.