1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 18 جایزه دیگر.
«لایتینگ مک کوئین» به همراه دوستش «میتر» برای شرکت در مسابقات جهانی پا به آن سوی اقیانوس ها می گذارد. اما زمانی که میتر درگیر ماجراجویی های خودش می شود، مسیر رسیدن به قهرمانی برای مک کوئین ناهموار می شود.
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 17 جایزه و نامزد دریافت 18 جایزه دیگر.
یک موجود بیگانه یتیم از سیاره اش که در حال نابودی است، به زمین فرستاده می شود. او در زمین بزرگ شده و به اولین و بزرگترین ابرقهرمان این سیاره، یعنی «سوپرمن» تبدیل می شود...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
آينده اي نه چندان دور. شهر جنايت زده ي ديترويت را در واقع سران يک «شرکت» اداره مي کنند. با نظارت «ريچارد جونز» (کاکس)، معاون اداره پليس، طرح ساخت نوعي روبات براي مبارزه با جنايت هاي مهارناپذير خياباني به انجام مي رسد و خيلي زود هنگامي که يکي از ماموران پليس به نام «الکس مورفي» (ولر) به دست گروهي از جنايتکاران به رهبري «باديکر» (اسميت) به قتل مي رسد، «مورتن»، فرصت پيدا مي کند تا ادعايش را عملي کند.
پنج نفر از دانشجویان کالجی در آمریکا با هم قرار گذاشته اند تا آخر هفته ی خود را در کلبه ای متروکه در جنگل بگذرانند. در کلبه کتابی موسوم به کتاب مرده و یک ضبط صوت را می یابند که متعلق به یک پروفسور بوده است و به زبان بابلی و سومری نوشته شده است. یکی از آن ها ضبط صوت را روشن می کند. آن ها صدای پروفسور را می شنوند که در حال ترجمه ی کتاب است. این کار آن ها باعث رهایی نیروی پلیدی در جنگل می شود...
در حالی یک سلسله از قتلها در حال وقوع است، بلا، در حال نزدیک شدن به زمان فارق التحصیلی اش است و باید بین ادوارد که خون آشام است و جیکاب که یک گرگ نما است یکی را به عنوان عشقش انتخاب کند و …
لس آنجلس، سال 1997. «کارآگاه هريگان» (گلاور) و گروه ضربت ضد مواد مخدرش، در ميانه ي زدو خورد شديد بين دارو دسته ي قاچاقچي هاي جاماييکايي و کلمبيايي گير افتاده اند. هنگام درگيري با دارو دسته ي کلمبيايي ها، موجود مرموزي وارد صحنه مي شود و قاچاقچي ها را قتل عام مي کند. جاماييکايي ها با استفاده از اين فرصت، به رئيس قاچاقچي هاي کلمبيايي حمله مي کنند ولي آنان نيز به دست آن موجود نيمه نامرئي به قتل مي رسند...
دانشمندي به نام «پيتن و ستليک» (نيلسن) روي فرمول تهيه ي نوعي پوست مصنوعي کار مي کند. تبهکاران آزمايشگاه «پيتن» را منفجر مي کنند، اما او که به طور معجزه آسايي از مرگ نجات يافته و بر اثر سوختگي ناشي از انفجار سخت کريه المنظر شده، با تهيه ي نقاب هايي از پوست مصنوعي در پي گرفتن انتقامي سخت بر مي آيد.
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
در پی برخورد زیردریایی هسته ای مونتانا با یک شیء ناشناخته در قعر اقیانوس، گروهی از متخصصان از جمله «لینزی بریگمن» (مسترآنتونیو) و شوهرش، «باد» (هریس) که مدتی است رابطه شان به سردی گراییده، به تحقیق و کاوش درباره ی این پدیده می پردازند. «لینزی» فکر می کند یک نیروی هوشمند غیرزمینی در قعر دریا حضور دارد…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
«فرمانده پیکارد» و خدمه اش، بروگ ها را در سفر زمانی به گذشته تعقیب می کنند، تا مانع از بر هم زدن اولین تماس زمینی ها با موجودات بیگانه فضایی در تاریخ شوند...
یک سرباز حین انجام وظیفه در ویتنام کشته می شود. همان شب، سرباز به خانه بازگردانه شده و پس از آرزوی مادرش به زندگی بازمی گردد. پس از بازگشت به زندگی، او در اتاقش خود را محبوس کرده و فقط شبها بیرون می آید...
مرد جوانی سبد بزرگی را با خود حمل می کند. داخل سبد برادر دوقلوی او قرار دارد که تصمیم دارد از پزشکانی که بر خلاف میلشان آنها را از هم جدا کرده اند انتقام بگیرد...
«ژنرال زد» (استامپ) و هم دستانش «اورسا» (داگلاس) و «نون» (اوهالوران)، به طرز غير منتظره اي در اثر انفجار يک بمب هيدروژني در فضا از اسارت آزاد مي شوند و براي گرفتن انتقام از«سوپرمن» (ريو)، پسر «جورال»، به زمين مي آيند...
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 11 جایزه دیگر.
مشاوران رئيس جمهور توصيه ي «جان مکيتريک» (کولمن) مبني بر استفاده از کامپيوتر WOPR را براي کنترل و هدايت جنگ هسته اي مي پذيرند. همزمان در سياتل، نوجواني به نام «ديويد لايتمن» (برادريک) که با کامپيوتر شخصي خود به انجام کارهاي شگفتي موفق شده، هنگام جست و جو در بازي هاي کامپيوتري با کلمه ي عبور «جاشوآ» به WOPR راه پيدا مي کند.
«راکي» (استالون) به دليل خطر ضربه ي مغزي ديگر قادر نيست در مسابقات بوکس شرکت کند. او که بر اثر اتفاقاتي ورشکسته شده، مربي گري بوکسور جوان تشنه ي شهرت، «تامي گان» (ماريسن) را به عهده مي گيرد...
زمان آينده. «نايت رايدر» (گيل)، سردسته ي روان پريش گروهي موتور سيکلت سوار هنگام تعقيب پليس تصادف مي کند و کشته مي شود. «مکس راکاتانسکي» (گيبسن)، مأمور کارآمد پليس با ترغيب رئيسش، «مکافي» (وارد) از استعفا منصرف مي شود و با رفيقش «جيم گوس» (بيسلي) کارشان را شروع مي کنند...
«مکس» مامور پلیس سابق، اکنون یک مرد آواره تنهاست که در سرزمین های استرالیا که به بیابانی خشک تبدیل شده سفر میکند. تنها هدف او زنده ماندن است تا اینکه به گروه کوچکی از مردم بی دفاع بر می خورد که توسط یک دسته موتور سوار مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و تصمیم می گیرد به آن ها کمک کند...
دیو گارور که در رادیو مشغول بکار است مورد توجه یکی از طرفدارانش به نام اولین درپر قرار می گیرد.آنها با هم آشنا شده و اولین اعتراف می کند او کسی است که از او برای پخش آهنگی کلاسیک درخواست کرده.از این نقطه فیل نشان می دهد یک قرار عادی چگونه می تواند تمام زندگی را تغییر دهد و …
در دهه ي ۱۹۶۰، «آستين پوئرز» (مايزر)، عکاس مد، مقيم لندن پر تحرک و امروزي و مأمور آژانس جاسوسي معتبر بين المللي در قالب یخی فریز شده، تا در دهه ی ۱۹۹۰ از آن بیرون آید و بزرگترین دشمن خودش را شکست دهد، گرچه طرز رفتار و مد بروز او اکنون خیلی قدیمی شده اند...