یک پسر چاق تنها که همه او را "کره" صدا می زنند، در شرف ساختن لحظه ای تاریخی است . او می خواهد تا سر حد مرگ بخورد . زنده در اینترنت - و همه دعوت شده اند که تماشا کنند...
زنی جوان و گرفتار در تنگنای مالی، شغلی به عنوان معلم خصوصی برای پسری ثروتمند میپذیرد، اما سرنوشت او را به دام توطئهای هولناک میاندازد. او که برای رهایی از مشکلات مالی به این شغل پناه برده بود، به ناگهان خود را در تار و پود یک نقشه آدمربایی و اخاذی میبیند و جان خود و پسر را در معرض خطر قرار میدهد.
مستندی درباره یک مادرسالار محبوب برونکس جنوبی و «بانوی اول» سابق باند جمجمههای وحشی که تلاش میکند در جامعهای که بهسرعت در حال نجیبشدن است در دهه 1980 بازسازی شود...
داستان درباره یک کارگردان سینما به نام کوتانی است که در صنعت فیلم صورتی در حال مرگ زندگی می کند و یک فیلمنامه نویس مشتاق به نام ایسکی و معشوقشان شوکو که رویای فیلمی که او به آن چسبیده است شروع به فروپاشی می کند و زندگی آنها به هم می پیوندد. .
شان منارد نگاهی بیسابقه به وینس کارتر به بینندگان میدهد: ستارهای در NBA از ساحل دیتونا که با پیوستن به رپتورز در سال 1998 موجی در صحنه بسکتبال کانادا ایجاد کرد.
گروه کوچکی از فیلمسازان دانشجو و یک دختر جوان خجالتی با والدینی سخت گیر به طور همزمان توسط یک مرد مسن اذیت می شوند. آنها از دستور او پیروی می کنند، حتی زمانی که قتل در میان باشد.
گروهی از جامعهی الجیبیتی اوکراین برای تغییر نگرش یک خانوادهی غیرمتعصب، با آنها همکاری میکنند و با استفاده از بازیها و طنز، به مقابله با پیشداوریها میپردازند.
یک سفر قارچی، الیوت آزاده را با خود 39 ساله اش روبرو می کند. اما زمانی که "الاغ پیر" الیوت هشدارهایی را به جوان ترش می دهد، الیوت متوجه می شود که باید در مورد خانواده، زندگی و عشق خود تجدید نظر کند.
کنگو پس از مرگ ناگهانی نامزدش سایوری غمزده میشود، اما با کمک یک شمن به نام ساتوشی، روح سایوری را میبیند و دوباره با او زندگی میکند. سایوری با وجود اینکه روح است، بسیار زیبا و دوستداشتنی است.
این داستان درباره یک کارمند فناوری اطلاعات به نام دنچای است که با همکارانش خوب کنار نمی آید. او عاشق یکی از همکارهایش می شود که فکر می کرد با دیگران به نام نویی متفاوت است، ظاهراً آن شخص با رئیسش قبلاً ازدواج کرده است و...
جینیا، دختری هفده ساله، در مسیر پرفراز و نشیب و رمزآلود بلوغ، شور و هیجان و آشفتگی را تجربه میکند. ملاقات با آملیا او را با احساسات جدید و شوکهکنندهای روبرو میکند. اما جینیا تنها با درک و پذیرش این عشق، میتواند به هویت واقعی خود دست یابد...
ژرمی برای خاکسپاری رئیسش به سن-مارسیال می رود و در خانه بیوه او، مارتین، ساکن می شود. در آنجا، با ماجراهای پیچیده ای از جمله ناپدید شدن یک نفر، تهدید همسایه و اهداف شوم یک راهب روبرو می شود.
بازرس آب، برای بازرسی به ساختمانی متروک در مکانی دورافتاده وارد میشود، اما ناگهان متوجه میشود که در آنجا گرفتار شده و با هزارتویی پیچیده و عجیب از موانعِ طاقتفرسا روبهرو میشود.