داستان این فیلم درمورد یه پسره به اسم این سو که دارای حس ششم قویه که میتونه ارواح را ببینه اون توی مدرسه جدیدش روح یه دختر مرموزو میبینه و تو این کلاس مدام همکلاسیاش یکی پس از دیگری غیبشون میزنه .
داستان فیلم در مورد یک مرد کنجکاو به ماورالطبیعه است که تصمیم میگیرد تحقیقات خود را با دوست افسرده اش و به وسیله خواهر زاده اش که یک "مدیوم" است، تکمیل کند..
در سیاره ای دوردست که توسط دهه ها جنگ رو به ویرانیست،دانشمندان سلاحی خطرناک ساخته اند،دستگاهی که تنها برای یک هدف ساخته شده،نابودی تمام شکلهای حیات دشمن.اما بزرگترین سلاح انسانها برای خود تصمیم گرفته و قصد نابودی همه چیز را دارد...
"ساحل" جوان خوشگذرانی است که علاقه زیادی به "ایشا" دارد در صورتی که "شیتل" هم به ساحل علاقه دارد.پدرخوانده ساحل شب پس از مشاجره با او در مهمانی به قتل میرسد و ساحل به اتهام قتل زندانی میشود...
فیلم داستان مرد جذابی بنام پاتریک است که سعی بر اغوا کردن زنی بنام تارا دارد، اما وقتی تارا دست رد به سینه او می زند پاتریک دچار جنون و توهم شده و خشم فزاینده ای وجودش را فرا می گیرد...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 9 جایزه و نامزد دریافت 11 جایزه دیگر.
«شرمن کلامپ» (مورفی)، استاد دانشگاه و محقق زیست شیمی، به طرز وحشتناکی چاق است. او پس از این که دل باخته ی یکی از هم کارانش به نام «کارلاپرتی» (پینکت اسمیت) می شود تصمیم می گیرد یک داروی لاغری جدید را روی خودش امتحان کند. اما بر اثر مصرف این دارو، «شرمن» تبدیل به مردی خودپسند و چشم چران می شود...
یک دختر پولدار به نام "آرچی" که پدرش یک سیاستمداره قدرتمند است، عاشقه یک پسره باهوش "پارشیا" ولی از قشر پایین و فقیر جامعه می شود ، اوایل رابطه آن ها به صورت مخفیانه بود ، که کم کم رابطه آن ها آشکار شد ، داستان از آنجان شروع میشود که برادر "آرچی" باعث اختلافاتی میان آن ها میشود و ..
سالها قبل در یک شهر کوچک در شب ولنتاین 22 نفر از مردم شهر توسط یک قاتل روانی کشته می شوند و برای سالها هیچ اثری از کسی که این قتل عام را انجام داده است به دست نمی آید . اکنون پس از سالها تام به همراه همسرش به شهر کوچک خود بر می گردند تا در روز ولنتاین دهمین سالگرد ازدواجشان را جشن بگیرند .اما با شروع دوباره ی قتل ها به نظر می رسد که قاتل بازگشته است.تام برای پیدا کردن این قاتل به جستجو می پردازد و سرنخ را در یک معدن متروکه می یابد…
«بابي بوفينگر» (مارتين) سال ها تلاش کرده تا جايي در صنعت سينماي هاليوودي براي خود باز کند تا جايي در صنعت سينماي هاليوودي براي خود باز کند ولي در اين کار موفقيتي به دست نياورده است؛ و حالا اعتقاد پيدا کرده که بايد همين روزها اين سنگ بزرگ را بردارد وگرنه که از کار مي گذرد...
«فرایدی» و «استریبک» دو مامور پلیس هستن که معمولا پرونده هایی عجیب و غریب به آن ها سپرده می شود، مانند سرقت یک قایق، یا دزدیده شدن یک مار ۳۰ فوتی و یک شیر از باغ وحش...
کیتی بعد از نامزدی با میکا به او میگوید که چیزی از دوران کودکی سایه به سایه او را تعقیب میکند و به هر جا که میرود دنبال او می آید. میکا برای اینکه به او اثبات کنید و در واقع ثابت کند که آیا او واقعا درست فکر میکند یا اینها تنها توهمات اوست اقدام میکند با یک دوربین فیلم برداری به هر جایی که کیتی میرود برود و از او فیلم بگیرد و او را تغقیب کند در ۲ شب اول اتفاقی نمی افتد تا اینکه شب سوم...
موضوع فیلم در مورد قتل های پی در پی در شهر استانبول است. پس از تحقیقات مشخص میشود این قتلها به صورت سری و برنامه ریزی شده اتفاق می افتد. همه ی قربانی ها روزی به جرم تجاوز زندانی شده بودند که پس از مدتی با خوردن عفو از زندان آزاد شدند. در این هیاهو به خواهر ۱۲ ساله انصار که خدمت سربازی بود تجاوز میشود و پس از مدتی انصار ناپدید میشود. در این حال همه به انصار شک می کنند و دو تا از پلیس های ماهر شهر یعنی عباس و جلال برای متوقف کردن این قتلها دست به کار می شوند در حالی که همه ی سر نخ ها به طرف …..