این فیلم برگرفته از یک داستان واقعی است. در نخستین ساعات شروع سال ۲۰۰۹ میلادی، اسکار گرانت ۲۲ ساله در سکوی مترو توسط یک افسر پلیس به ضرب گلوله جان خود را از دست می دهد. این حادثه اعتراضات و سر و صدای بسیاری در جامعه را به دنبال دارد و منجر می شوند تا افسر پلیس به زندان بیفتد. فیلم ایستگاه فورت ویل، ساعات پایانی زندگی گرانت را به تصویر کشیده است...
با حاکمشدن قوانین ژاپنی در تایوان، مردم ناچار میشوند فرهنگ سنتی خودشان را کنار بگذارند و از اعتقاداتشان بگذرند. مردها وادار به کارهای سخت شدند و زنان و اعضای خانواده به خدمت و سرویس دادن به نیروهای نظامی و پلیس ژاپن و کار در خانههای آنها. مردان از شکار سنتی و زنان از بافندگی سنتی منع شدند و همچنین سنت قومی خالکوبی روی صورت ممنوع اعلام شد. این خالکوبی براساس سنت فرهنگی تایوان باعث رسیدن به مرز انسانیت بود. قهرمان داستان با مشاهده سی سال ظلم، مقابل ژاپنیها میایستد و در ۱۹۳۰ گروهی هم گرد او جمع میشوند و با ۳۰۰ نفر به جنگ ۳۰۰۰ نفر میروند و …
فیلم درباره ویکتور یک دانشجوی تازه وارد است که در همان روز اول عاشق زیباترین دختر دانشگاهشان می شود ولی آن دختر خیلی از ویکتور سرتر است و در همین حال یک پسر پولدار و خوشتیپ هم عاشق همان دختر می شود و …
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
لندن. «عمر» (وارنک)، جوانی پاکستانی الاصل، اجازه پیدا می کند که یکی از لباس شویی های از کار افتاده ی عمویش (جعفری) را بچرخاند. او با یکی از هم شاگردی های سابقش به نام «جانی» (دی لوییس) برخورد می کند و آرام آرام میان این دو رابطه ای عاطفی شکل می گیرد ...
سان هووا (لی سئونگ یئون ) جوانی درون گرا است که در خانه افرادی که در آنجا حضور ندارند به طور موقت زندگی میکند و چند روز یکبار مکان خود را عوض میکند. دو اتفاق مسیر زندگی او را عوض میکند. یکی رفتن به خانه ای که زن جوانی به همراه شوهر بداخلاقش زندگی میکند و سان هووا عاشق او میشود. و دیگری رفتن به خانه ای که پیرمردی که به دور از فرزندانش زندگی را بدرود گفته است که ایم قضیه باعث دستگیری او میشود …
هنگامی که در سال 1941 آلمان نازی حمله اتحاد جماهیر شوروی، نیروهای خود را به سرعت لنینگراد محاصره. روزنامه نگاران خارجی در حال تخلیه اما یکی از آنها، کیت دیویس است، مرده و نتواند در ……..
عکاس مد سي و هفت ساله اي به نام «رافي» (تورمن) که تازه از شوهرش جدا شده مرتب در جلسات روان درماني «دکتر ليزا متسگر» (استريپ) شرکت مي کند. او با مرد جوان بيست و سه ساله اي به نام «ديويد» (گرين برگ) آشنا مي شود و با توصيه هاي «ليزا» رابطه اي صميمانه با او برقرار مي کند. اما بعد روشن مي شود «ليزا» مادر «ديويد» است و از رابطه ي پسرش با «رافي» چندان رضايتي ندارد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
سو چارلتن، گزارشگر مجله ي «نيوزدي» نيويورک، به استراليا مي آيد تا داستان شخصيتي افسانه اي به نام «مايکل ج. کراکودايل دندي» را دنبال کند. او پس از آشنايي با «دندي» مجذوبش مي شود و دعوتش مي کند تا به نيويورک بيايد...
ویلیام اسپینکس که رئیس یک باند مواد مخدر هستش علاقمندی عجیبی نسبت به دختری به نام سیدی هیل دارد و از خانواده و دوستان سیدی یعنی بابی و فرانک استفاده می کند تا به او برسد. اما در همین حین ماجرایی اتفاق میفتد و باعث مرگ سیدی می شود. برای همین بابی و فرانک تصمیم می گیرند تا یک جایگزین شبیه سیدی پیدا کنند تا اسپینکس را گول بزنند و …
در دهه پنجاه خانواده ای ثروت در کوبا که پسرشان صاحب یکی از کلابهای شبانه بزرگ بود در میان انتقال قدرت از رژیک "باتیستا" به دولت "فیدل کاسترو" گرفتار می شود.در نهایت او مجبور می شود به نیویورک فرار کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 32 جایزه دیگر.
«لارس» جوانی دست و پا چلفتی، مومن و به شدت خجالتی است که در شهر کوچکی زندگی می کند. او سرانجام موفق می شود دختر رویاهایش را به خانه*ای که در آن به همراه برادر و زن برادرش زندگی می کند، بیاورد. تنها مشکل اینجاست که این دختر واقعی نیست، بلکه عروسک پلاستیکی است که لارس آن را از روی اینترنت خریداری کرده است…
زنی که با کشتن همسایه ی خود برای مقابله با ترس حدود ۲ هفته در آپارتمان خود پنهان شده بود و خود را زندانی کرده بود شک کارآگاهی که مسئول این پرونده بود را برمیانگیزد و کاراگاه شروع به تحقیق میکند…
یک معمار سی و پنج ساله در دفتر کار خود با یک زن ملاقات می کند. او ابتدا زن را نمی شناسد، اما بزودی پی می برد که او همان دختری است که اولین تجربه عشقی اش را در دوران کالج با او داشته است. اکنون این زن از او می خواهد که خانه اش را برای او از نو بسازد…
بخاطر اختلال غیرعادی که در رشد سنی یک پسر افتاده ، او 4 برابر سریعتر از یک انسان معمولی رشد میکند ، وقتی که پسر وارد کلاس پنجم میشود ، ظاهر یک انسان 40 ساله را دارد...