"یاماداس" خانواده ای عادی و سطح متوسط در توکیو بوده و این فیلم قسمتهایی از زندگی آنها را نشان می دهد.بوسیله داستاهایی تلخ و شیرین ما کنار آمدن خانواده با تصادها،،مشکلات و لذتها را به روش خودشان می بینیم...
در سفری برای یافتن درمانی برای نفرین تاتاریگامی (Tatarigami)، آشیتاکا (Ashitaka) خود را در میانه جنگ بین خدایان جنگل و تاتارا (Tatara) می بیند. در این ماجراجویی او با سان(San)، شاهزاده خانم مونونوکه نیز ملاقات می کند.
بعد از ویرانی محل سکونتشان بدلیل رشد و گسترش Tokyo ( توکیو )، گروهی ازtanuki ها (نوعی راکن) تلاش میکنند که از خانه های خود محافظت کنند. آنها تصمیم میگیرند که ... .
در شهر توکیو تاکو میروساکی سایه زنی آشنا را در طرف روبروی خود در ایستگاه قطار میبیند. او در شهر کوچی در فاصله زمانی 2 ساعته تاکو در یک رستوران کار میکرد، یک روز او از طرف یکی از دوستان خود که یوتاکا نام داشت تماسی دریافت کرد و…
در طول آغاز سالهای رکود بزرگ، زندگی در دریای مدیترانه و سواحل اطراف آن بسیار دشوار شده بود. غارت و تاخت و تاز دزدان هوایی بسیار زیاد شده، بنابراین به وجود محافظان ماهر نیاز است. یک از بهترین محافظان یک خوک بنام «پورکو روسو» است که زمانی انسان و یک خلبان درجه یک در زمان جنگ جهانی اول بوده است او حالا به کسانیکه دچار تنگدستی شده اند بدون هیچ گونه چشمداشتی کمک میکند...
دو دختربچه به همراه پدرشان به خانه ای در دهکده نقل مکان می کنند تا به مادر بیمارشان نزدیک تر باشند. آن ها در جنگل های نزدیک دهکده موجوداتی سحر آمیز بنام «تو تو رو» را پیدا می کنند و خیلی زود با آن ها دوست می شوند...
داستان قلعهای در آسمان از ماجراهای گالیور الهام گرفته و سومین کار هایائو میازاکی، انیمیشنساز ژاپنی است که در ژاپن و امریکا با استقبال خوبی روبرو شد. لاپوتا، قلعه فوق پیشرفتهای که صدها سال در آسمانها شناور است و توسط رباتها محافظت میشود، از سوی افراد ارتش و برخی سودجویان در جستجوی قدرت، مورد حمله قرار میگیرد...
در آینده ، در اثر استفاده از سلاحهای شیمیایی در بزرگترین جنگ جهانی تغییراتی در جهان بوجود می آید. انسانها زندگی تقریبا نزدیکی با گیاهان سمی و هیولاهای بزرگ دارند و میخواهند آنها را نابود کنند … یکی از پادشاهیها دهکده بادگیر صلحجویی است که شاهزاده ((Nausicaä)) و پدرش حکمرانی میکنند. دهکده به دلیل وزش باد مخالف مسموم نشد ولی دسیسه بزرگی از جانب حکمران همسایه برای شکستن صلح آغاز میشود. هیچکس نمیدونه ((Nausicaä)) نیروی پنهانی دارد که ممکنه جهان را تغییر دهد…
داستان قلعه کاگلیسترو درباره دزدی حرفهای است که با گروهش سعی میکنند شاهزادهای را از چنگال شروران نجات دهند و همچنین به راز یک گنج افسانهای که قسمتی از کلید آن در دست اوست پی ببرند...
دختر جوان پناهنده ای که از خشونت و جنگ فرار می کند، کتابی از شعر شاعر مشهور قرن سیزدهم، مولوی را پیدا می کند. این کتاب به دروازه ای جادویی تبدیل می شود که در آنجا با مولانا جوان در زمانی که او پناهنده بود ملاقات می کند و از جنگ های وحشتناک خود می گریزد...
«درون» داستان نِمو را روایت میکند، یک دزد آثار هنری که پس از اینکه دزدی او طبق برنامه پیش نمیرود، در یک پنت هاوس در نیویورک به دام می افتد ... او که با چیزی جز آثار هنری گرانبها در درون قفل شدهاست، باید از تمام حیلهگری و نوآوری خود برای زندهماندن استفاده کند...
یک راننده از جانبازان سرسخت لرد ویناگار است. در حالی که او فردی به شدت مذهبی است، در زندگی روزمره خود بی وجدان است. یک روز متوجه می شود که دیگر نمی تواند خدای مورد علاقه اش را ببیند...
پس از یک برخورد فراموش نشدنی، یک فرد عاشق رمانتیک اما ناامید به یک برنامه روی می آورد تا مردی را که به تازگی با او آشنا شده است جستجو کند - اما آیا او واقعاً همان چیزی است که او به دنبالش است؟...
پس از مرگ یکی از افراد، بابفادر و پسران کوزه را میدزدند و به سفری میروند تا زندگی او را در جایی که بازیهای بادی آغاز شده بود، گرامی بدارند، اما وقتی به میانه تعطیلات بهاری می رسند، همه چیز خراب میشود...