اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
یک زوج منتظر به دنیا آمدن بچه به نام شانل و مالیک در راه رفتن به مهمانی «افشای جنسیت» خود هستند. این نشان دهنده هیجان والدین منتظر و ترس آنها از چالش هایی است که پسر یا دختر سیاه پوستشان ممکن است با آن مواجه شود...
وقتی نامزد آوا او را در محراب رها می کند، او مصمم است بدون او از ماه عسل خود لذت ببرد." زمان" در یک محیط زیبا به او کمک می کند تا بفهمد واقعاً چه می خواهد، اما وقتی نامزدش ظاهر می شود، او بیشتر از همیشه گیج می شود...
برایان، یک کمدین استندآپ که زندگی اش از کنترل خارج می شود، باید با آدم ربایی مقابله کند، فرار می کند و باید به دنبال قاتل احتمالی خود که دستور آدم ربایی را داده است، بگردد...
«لوک دورو» (وان دام)، تنها عضو بازمانده ی گروه «سربازان همگانی» اصلی است. او در حال حاضر با «دیکلن کاتنر» (برکلی) روی راه اندازی دوباره ی پروژه ی سربازان همگانی کار می کند. در این پروژه، سربازان همگانی را کامپیوتری به نام «ست» کنترل خواهد کرد. وقتی مقامات دولتی تصمیم می گیرند پروژه را متوقف کنند، «ست» که نمی خواهد «خاموش» شود، دست به فعالیت هایی می زند…
"استیو اورت" (ایست وود)، گزارش گر پا به سن گذاشته، پس از اخراج از "نیویورک تایمز" به ساحل غربی اقیانوس آرام در امریکا نقل مکان می کند. او به کمک دوست قدیمی اش، "آلن مان" (وودز)، سر دبیر روزنامه ی "اوکلند تریبیون" کاری پیدا می کند. اما این تمام مشکلات او را حل نمی کند. تا این که از او خواسته می شود آخرین مصاحبه را با یک قاتل محکوم به مرگ به نام "فرانک بیچم" (واشینگتن) انجام دهد…
گروهی سرباز ماجراجوی آمریکایی در اواخر جنگ خلیج فارس، در عراق نقشه ای میابند که گفته میشود نقشه ی یک گنج خیلی بزرگ است که صدام آن را مخفی کرده است. سفر جالب آنها، اکتشافات مختلفی برایشان بهمراه دارد که زندگی آنها را تا ابد تغییر میدهد…
یک افسر با سابقه پلیس مهاجرت به همراه افسر پلیس نیویورک تلاش می کنند تا از قاچاق انسان و فساد که توسط مافیای چینی در جریان است جلوگیری کنند. اما وقتی مافیا به افسر پلیس رشوه می دهد همه چیز پیچیده شده و...
«رزتا» (دوکن) با مادر الکلي، بي مسئوليت و نوميدش (يرنو) در يک کاروان کوچک و قراضه که نه توالتي دارد و نه آب لوله کشي، زندگي مي کند. او آرزوي يک زندگي معمولي را دارد و مي خواهد شهروند مفيدي براي جامعه باشد، اما از همين حداقل هم محروم است. تنها کسي که با «رزتا» احساس هم دردي مي کند، «ريکه» (رونژيونه) است که در يک دکه ي تنقلات فروشي کار مي کند و حقوق بخور و نميري دارد....