این فیلم داستان مردی به نام ایوان برچ را روایت میکند که یک مرد خانواده و پرفسوری عالی مقام و مورد احترام در یک کالج برجسته است که جذابیت و اعتبارش باعث شده تا کلاسهای فلسفهی او بسیار محبوب شوند. اما زمانی که یکی از شاگردان او به نام جویس گم میشود ، یک کارآگاه خشن پلیس به نام مالوی ، ایوان را به عنوان مضنون اصلی پروندهی گم شدن جویس معرفی میکند و برای اینکار خود دلایل قاطعی هم دارد و ...
بعد از یک تصادف در آزمایشگاه، و انتشار ویروسی خطرناک، دو مامور امنیتی باید با صدها نفر از افرادی که در آزمایشگاه کار می کردند و اکنون به جانورانی آدم خوار تبدیل شده اند، مبارزه کنند.
زمانی که یک مبارز بیرحم (دیوید باتیستا) برادر کورت (آلن موسی) را به قتل می رساند، کورت به تایلند سفر میکند تا نزد یک استاد افسانه ای هنرهای رزمی (ژان کلود ون دام) آموزش دیده و انتقام مرگ برادرش را بگیرد...
یک جوان ایرانی (مازیار جبرانی) که عاشق سوپر قهرمانان آمریکایی است برندهی قرعهکشی سالانه گرین کارت آمریکا شده و به لوسآنجلس میآید تا شاید به آرزوی بزرگش جامهی عمل بپوشاند. نام خود را که در انگلیسی بهسختی تلفظ میشود به "جیمی وست وود" تغییر داده و دوست دارد بنا بر آرزوهای بچگیهایش مانند استیو مک کوئین در فیلم Bullitt به یک پلیس کاردرست تبدیل شود اما بهزودی متوجه میشود که تنها شغلی که میتواند برای خود دستوپا کند نگهبانی در یک خواربارفروشی ایرانی است..
سلطان محمد دوم، بعد از مرگ پدرش مراد دوم، پادشاهی عثمانی را بدست می آورد. او بعد از شکست دادن دشمنان داخلی و خارجی، برای تکمیل فتوحاتش، تصمیم می گیرد شهر قسطنطنیه، پایتخت بیزانس را تصاحب کند ...
دومینیک تورتو و لتی اکنون در ماه عسل بسر می برند. برایان و میا نیز از کارها کناره گیری کرده اند. اما در این میان زنی مرموز، دومینیک تورتو را بار دیگر وارد دنیای جرم و جنایت می کند به طوری که او حتی به نزدیکترین افراد خانواده اش نیز خیانت می کند...
داستان فیلم درباره ی یک وکیل جوان است که هنگام سفر به روستایی دور افتاده متوجه می شود که این روستا بیش از اندازه غیرمعمولی و عجیب است و ظاهراً اتفاقات هولناکی در آنجا رخ داده است. حال این وکیل جوان در تلاش است تا از رازهای هولناک این روستا سر در بیاورد. اما…
در سال ۱۶۳۸ میلادی ملکه فرانسه پسری به اسم لوئیس بدنیا می آورد که روزی بر تخت پادشاهی کشور خواهد نشست اما تنها چند نفر اطلاع دارند که ملکه چند دقیقه بعد برادر دوقلو او را نیز بدنیا آورده است اما این موضوع را از همه پنهان می کنند و پس از چندسال او را با یک نقاب آهنین در یک زندان مخفی زندانی می دارند…
«آرتور» شواليه دلاور و مسيحی با ايمان, در تنگنای غريبی گير افتاده, از يک سو مايل است به رم سفر کند و در خدمت مذهب و ايمانش درآيد و از سوی ديگر, به شدت به سرزمينی که در آن به دنيا آمده پاي بند است. در حالی که انگلستان در کام شورش و بی قانونی فرو غلتيده است و ...
یک سری از پلیس های شهر سعی می کنند که همکارشون که باهوش هست رو به نحوی از راه به در کنند و در این کار موفق می شوند و اورا به شهر کوچکی در لندن تبعید می کنند در آنجا او با یک مرد دست و پا چلفتی مامور اداره شهر هست که در شهر اتفاقات مشکوکی رخ می ده که سعی می کنند بفهمند چه اتفاقی در حال رخ دادن هست…
در حالی که دامین وین در حال کنار آمدن با قانون بتمن که می گوید هیچ گونه قتلی نباید صورت بگیرد می باشد، ناگهان متوجه می شود که تقدیرش در جامعه ای اسرارآمیز با نام دادگاه جغدها قرار دارد و …
یانگ برای یادگیری فنون پیشرفته تایچی عازم دهکده ای می شود که اهالی آن از تدریس تایچی ممنوع شده اند. اما هنگامی که مردی با سلاح های جنگی به دهکده می آید تا راه آهن را از وسط دهکده عبور دهد، یانگ بهترین امید اهالی برای نجات محسوب می شود …
«آلیس» که همچنان به دنبال نابود کردن تشکیلات آمبرلا است، با گروهی از بازماندگان همراه می شود که به دنبال رسیدن به یک مکان امن مشهور به «آرکدیا»، هستند.
داستان در مورد زندگی زنی به نام “گرترود بل” (نیکول کیدمن) مسافر، نویسنده، باستان شناس، اکسپلورر، نقشه کش، و وابسته سیاسی به امپراتوری بریتانیا در آغاز قرن بیستم می باشد. گرترود بل، (Gertrude Bell) زاده ۱۴ ژوئیه ۱۸۶۸ در کانتی دورهم انگلستان، درگذشته ۱۲ ژوئیه ۱۹۲۶ در بغداد، مشاور سیاسی، کوهنورد و جهانگرد کاوشگر در رشته های تاریخ و باستان شناسی بود ولی در عین حال از زبده ترین و کارآمد ترین ماموران «سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا» (SIS) در زمان خود، به ویژه در دوران جنگ جهانی اول محسوب میشد…
دو بدنساز اهل میامی ، "دنیل لوگو" و "پاول دویل" تصمیم می گیرند علیه رخدادهای به هم پیوسته ای شامل گروگان گیری و باج گیری به پا خیزند . اما نقشه های آن ها هنگامی که کارآگاهی خصوصی به نام "اد بواس" واردماجرا می شود ، طبق برنامه پیش نمی رود و ...
نیکولا 6 سال هست که میداند قاتلی قرار است او را به قتل برساند و در این مدت همیشه با ترس و اضطراب زندگی کرده، اما در نهایت پس از آشنایی با سه مرد، متوجه میشود که یکی از آن ها قاتل او خواهد بود...