»شارل بونه« (گريفيث)،کارشناس مشهور پاريسي آثار هنري که در واقع جاعلي زبردست است، موافقت مي کند که »ونوس چليني« (که در واقع کار پدر بزرگش است) در يک گالري پاريسي به نمايش درآيد. »برنار دوسولني« (بوايه) که به »بونه« مشکوک شده، کارآگاهي خصوصي به نام »سايمن درمت« (اوتول) را استخدام مي کند تا از کار »بونه« سر در آورد...
خانم ثروتمندی به نام »سمپسن« (باکال)، کارآگاه خصوصی »لو هارپر« (نیومن) را استخدام می کند تا شوهر گم شده اش را بیابد. »خانم سمپسن« توضیح می دهد که علاقه ای به همسرش ندارد، بلکه صرفا می خواهد بداند او پول هایش را برای چه کسی، یا چه چیزی خرج می کند….
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
"جان بنز" دانشمندی که راز کوچک کردن سربازان برای مدتی نامعینی را می داند،توسط "گرنت" مامور سی آی ای از زندان فراری داده می شود.در بین راه موتورسیکلت آنها مورد هجوم قرار می گیرد."بنز" به سر خود ضربه زده تا یک لخته خون در مغزش به وجود آورد."گرنت" ماموریت می یابد به همراه گروهی وارد بدن او شده و لخته را از بین ببرند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
در آینده ای که پر از ظلم است و کتابهای توسط دولت غیرقانونی اعلام شده اند،مردی که کارش از بین بردن کتابها است عاشق زنی می شود و شروع به خواندن کتاب می کند...
“رینوسوکه” یک سامورائی بدون احساس ترحم و خصوصیات اخلاقی است. وقتی او برای شرکت در مسابقات شمشیربازی مدرسه خود انتخاب می شود، همسر رقیبش به او التماس می کند تا مبارزه را رها کرده و در قبالش خودش را در اختیار او قرار می دهد. او پیشنهاد زن را می پذیرد اما همسرش را در مبازره به قتل می رساند و…
تقریبا همه در شهر فکر می کنند کلانتر "کالدر" عروسک خیمه شب بازی "وال راجرز" ثروتمند است.وقتی مشخص می شود که "چارلی ریوز" از زندان گریخته،پسر "راجرز" نگران می شود چون با همسر او رابطه ای مخفیانه دارد."کالدر" تصمیم می گیرد او را زنده دستگیر کند و...
«زن گربه ای»، «جوکر»، «ریدلر» و «پنگوئن» با همکاری یکدیگر سعی دارند نقشه ای را برای کنترل کل دنیا پیاده کنند، تنها مانع برای آن ها «بتمن» و «رابین» هستند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین دریافت 1 جایزه دیگر.
یک شکارچی بوفالو به نام مت فلچر (براندو)، وارد کلیسای شهرکی مرزی می شود. او قصد دارد با استفاده از اسب نر نژاد آپالوسایش، با دوست قدیمی اش، پاکو (کامپوس) یک مزرعه ی پرورش اسب به راه بیندازد و زندگی تازه ای را شروع کند…
میلیونری (اته) که در قصر خود زندگی خسته کننده ای را می گذراند، مدام به محبوبه ی قدیمی اش فکر می کند. روزی اعضای یک سیرک، برنامه ی مخصوصی برای او اجرا می کنند. او محبوبه اش (کلاین) را در نقش چابک سوار میان آنان می یابد…
یک شوالیه که خدمتگذار دوک است، اخیراً وارد روستایی می شود که قرار بوده آن جا یک قلعه دفاعی ساخته شود، اما پروژه با شکست روبرو شده. او هم اکنون وظیفه دارد تا با کمک دیگر خدمه آن قلعه را برای دوک مرمت کنند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
در سال 1944،یک کلنل آلمانی قطاری را با گنجینه های فرانسوی پر کرده و به آلمان می فرستد.نیروهای مقاومت باید بدون صدمه زدن به محموله قطار را متوقف کنند...
«تام هایوی» (ایست وود)، گروهبان خشن نیروی دریایی است که سابقه ی جنگ در کره و ویتنام را دارد، اما حالا یک وصله ی ناجور به حساب می آید. در آستانه ی بازنشستگی او را موظف می کنند تا جوخه ای از سربازان جوان را تعلیم دهد. سرانجام همین جوخه مأموریت می یابد در عملیات گرانادا شرکت کند.
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
بمب افکن نیروهای ناتو، حامل سلاح های هسته ای، ربوده می شود. «جیمز باند» (کانری) پس از ماجراهایی در می یابد که «امیلیو لارگو» (چلی) مرد شماره ی ۲ سازمان «اسپکتر»، مغز متفکر این جریان است. «باند» آرام آرام با «لارگو» و محبوبه اش، «دومینو» (اوژه) رابطه برقرار می کند و …
برنده 5 جایزه اسکار. همچنین 12 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند…
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
کارول (کاترين دنوو) زن جوان بلژيکي است، که در يک آرايشگاه کار ميکند. او از لحاظ روحي دختر آشفته و پريشان است و نسبت به مردان احساس بدي دارد. حتي با پسري که شديدا به او علاقه دارد، نميتواند ارتباط برقرار کند. او در لندن به همراه خواهرش هلن (ايوان فرنوکس)زندگي ميکند در حالي که بشدت گوشه گير و خجالتي است. هنگامي که هلن براي گذراندن تعطيلات به همراه دوست پسر متاهلش (لن هنري) به ايتاليا ميرود، کارول تنها ميماتد. او پس از انزوا در محيط کار، خودش را در آپارتمانشان محبوس ميکند و به مرور اسير ترسهاي جنون آور و پارانويايي خودش ميگردد و بيماري رواني ميشود...