این فیلم، روایتی از زندگی زنی به نام گریس پودل است که به دلیل جمعآوری بیش از حد اشیاء مختلف، از جمله حیوانات کوچک، کتابها و...، زندگی عجیبی داشته است.
در حالی که ژانِ محافظهکار برای انتخاب مجدد به عنوان شهردار شهری کوچک در شمال فرانسه تلاش میکند، ادیت، همسر 40 سالهاش، رازی را به او میگوید که دیگر نمیتواند سرکوبش کند: او در قلبش مرد دیگری را دوست دارد...
ابیگِیل که از مرگ پدرش غمگین است، احساس انزوا میکند. زندگی مت (Matt) با بازگشت برادرش مختل میشود. مسیرهای آنها به هم میرسند و سفرهای آنها را به شکلی غمانگیز شکل میدهند. این داستانی است که بر محور شخصیتها میچرخد و به کاوش فقدان و آشفتگی میپردازد.
داستان فیلم درباره یک دانشمند دیوانه است که با استفاده از قطعات بدن افراد مرده، یک موجود عجیب و غریب را به وجود میآورد. این موجود بعداً از کنترل دانشمند خارج میشود و به قتل عام میپردازد...
جیمز اسکینفورد یک برنامه دارد: یک کامیون ناشناس را دزدیده و بفروشد تا سریعاً پولی درآورده و پدر مریض خود را نجات دهد. همه چیز عالی پیش می رود تا زمانی که او زنی را پیدا میکند که هر کسی که به او دست میزند، جاودانه میشود...
سه دختر نوجوان بریتانیایی برای جشن گرفتن گذار به بزرگسالی، به تعطیلات میروند. آنها در این تعطیلات مینوشند، به کلوب میروند و با پسران ارتباط برقرار میکنند. این تعطیلات باید بهترین تابستان زندگی آنها باشد...
پنج داستان از فیلم های ترسناک که از طریق یک مستند ساخته شده برای تلویزیون پرده برداری می شوند، ظاهر می شوند تا بینندگان را به سفری وحشتناک به درون دهه 1980 ببرند...
زندگی سوفیا با ملاقات سیلوان دگرگون میشود. سوفیا از خانوادهای ثروتمند و سیلوان از خانوادهای کارگر است. سوفیا پس از تسلیم شدن در برابر تمایلات عاشقانه شدید خود، به زیر سوال بردن ارزشهای خود میپردازد.
مردی به دنبال رهایی از مسیر از پیش تعیین شده خود است، پلیسی رفتار همسرش را پس از بازگشت از غرق شدن احتمالی و تلاش یک زن برای یافتن فردی خارقالعاده که پیشگویی کرده بود به یک روح مشهور تبدیل شود، زیر سوال میبرد...
مردی که از اسپانیا به آرژانتین سفر میکند تا تعطیلات را در خانه خانوادگیاش بگذراند، جایی که به یکی از دوستان دوران کودکیاش علاقهمند میشود. اما رابطهشان پر از سوءتفاهم است زیرا سعی میکنند آن را از خانواده و دوستان پنهان کنند.
بو (کتی یوئن) پس از از دست دادن 90 درصد بینایی خود در یک تصادف رانندگی، به عنوان یک زن نابینا با زندگی جدیدی سازگار می شود. در حالی که شوهرش برای یک سفر کاری از او دور است، غریبه ای وارد خانه او می شود و او را گروگان می گیرد. زمانی که مهاجم او را تحت یک سری شکنجه های روحی و روانی قرار می دهد، بو باید برای زنده ماندن به عقل خود تکیه کند...