باربی، که زمانی یک مادر و شریک فداکار بود، با چالشهای جدیدی روبرو میشود زیرا به سن ۵۵ سالگی میرسد و به تاریکی، خشونت و پوچی فرو میرود، در حالی که با هویت، روابط و پیچیدگیهای زندگی خود دست و پنجه نرم میکند.
فیلم "حقالسکوت" نشاندهندهی شکلگیری سبک هیچکاک در اوایل کارنامهی هنری اوست. این فیلم، که در زمان گذار به فیلمهای ناطق ساخته شده، عناصری از تکنیکها و مضامین او را به نمایش میگذارد که بعدها در آثار بزرگترش نمود پیدا کردند.
پدربزرگی تصمیم میگیرد یک کسب و کار نگهداری از کودک را به همراه یک فرد مطلقه رنجور که از قضا، روزگاری ستارهی مسابقات تلویزیونی بوده و اکنون در پی بازگشت به اوج است، راهاندازی کند.
پس از یک جدایی دردناک، آریانه به خانهاش برمیگردد و شغلی بهعنوان مترجم برای کارگران مهاجر فصلی پیدا میکند. با مشاهده سوءاستفادههایی که در محل کار رخ میدهد، آریانه باید تصمیم بگیرد تا چه اندازه حاضر است برای مقابله با این بیعدالتیها قدم بردارد.
این فیلم، داستان حماسی سربازان خارجی را روایت میکند که در ماه مارس سال ۱۹۴۵ میلادی، در جنگهای خونین برای دفاع از خاک فرانسه شرکت کردند. با این حال، پس از شکست در برابر نیروهای ژاپنی، این سربازان شجاع در دل جنگلهای انبوه گرفتار شدند و سفری پر از رنج و مشقت را برای فرار آغاز کردند.
بنویت برای فرار از مشکلات مالی، تصمیم میگیرد به والدین ثروتمندش دروغ بگوید و وانمود کند که قصد ازدواج دارد. اما برنامههای او زمانی به هم میریزد که نامزد ساختگیاش، سفر را کنسل میکند. در نهایت، بنویت مجبور میشود یک راننده اوبر را به عنوان نامزد جعلی خود به یک سفر خانوادگی ببرد.
این داستان وسترن، ماجرای پدری و پسری است که پس از سالها جدایی، به دنبال یافتن خود و ریشههایشان هستند. در این مسیر، آنها با چالشهای بزرگی همچون عشق، نفرت، انتقام و رستگاری روبرو میشوند.
این فیلم داستان زندگی یک برنده لاتاری را روایت میکند که پس از برنده شدن، زندگیاش به یک کابوس تبدیل میشود. فیلم با تقسیمبندی به پنج بخش، مراحل مختلف این تغییر ناگهان را نشان میدهد.
فرانک لازاروف پس از جان سالم به در بردن از یک سوء قصد، متوجه ربوده شدن همسرش میشود. او برای نجات همسرش وارد ماجرایی پیچیده میشود که او را به گذشتهاش مرتبط میکند.
زنی هنرمند و خانوادهاش به دلیل مشکلات سیاسی آمریکا را ترک کرده و به فرانسه مهاجرت میکنند. او که آرزوی بازیگر شدن دارد، مدتی را در فرانسه با خوشحالی سپری میکند.
داستان دو دوست در جزیرهای کوچک روایت میشود که پس از کشف جسد برنده بختآزمایی و یافتن بلیت برنده، تصمیم میگیرند با فریب دادن اهالی روستا، خود را به جای برنده جا بزنند و جایزه بزرگ را به دست آورند.
ادیسه، پس از بیست سال دوری از خانه، به ایتاکا بازمیگردد و با مشکلات بزرگی روبهرو میشود. همسرش اسیر شده و پسرش در خطر است. او باید با استفاده از قدرت و هوش خود، خانوادهاش را نجات دهد و به پادشاهی خود بازگردد.
این فیلم روایتی عمیق و سرشار از احساسات از روزگار همراهی فیلمساز با پدرش است. داستانی که هم از دلِ تجربههای شخصی او برمیخیزد و هم با نگاهی موشکافانه و بیطرفانه روایت میشود. همچون یک عشق پایدار، انتخابی برای زندگی و شیوهای خاص از بودن در جهان.
مانون، دختری نوجوان و پرانرژی، برای پیدا کردن پدر گمشدهاش و تحقق رویای بازی در لیگ حرفهای هاکی، خانه و کاشانهاش در آلپهای سوئیس را ترک میکند. در این سفر پرهیجان، او با چالشهای مختلفی روبرو میشود و تجربیات جدیدی کسب میکند.