یک زوج هلندی به نامهای مارتین و مارگو ورفوندرن به روستای دورافتاده اسپانیایی سانتوآلا نقل مکان میکنند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند. درگیری با ساکنان اسپانیا منجر به ناپدید شدن مارتین می شود ...
چهار دوست دوران کودکی که اکنون متاهل هستند، برای صرف شام همدیگر را ملاقات می کنند و همه قبول دارند که همسران خود را دوست دارند، اما دیگر تمایلی به آنها ندارند. آنها تصمیم میگیرند که یک باشگاه کفار ایجاد کنند تا وقتی میخواهند بیرون بروند و خوش بگذرانند، به عنوان پوشش عمل کنند...
هنگامی که نیکلاس (پیتر کایوت)، نویسنده مشهور آمریکایی، یک متخصص زیبایی به نام کیکا (ورونیکا فورکه) را برای آماده کردن جسد پسرش، رامون (الکس کازانواس) که اخیراً درگذشته است، می آورد، کیکا به طور ناخواسته مرد جوان را زنده می کند و سپس عاشق او می شود...
لئو (پیتر لانزانی) که با یک مرد هماهنگ شده است ، برای فرار از قاتلان بی رحم دوگ (ژرار دوپاردیو)، لوپز (سانتیاگو سگورا) و هارکن (هوگو سیلوا) مجبور است خود را به عنوان یک یهودی ارتدوکس جا بزند...
استرلا تنها یک نوجوان باهوش و دانش آموز خوب است اما در مدرسه طرد شده است. او بیشتر وقت خود را به تنهایی در مدرسه یا در خانه می گذراند، کتاب های ترسناک می خواند یا فیلم های ترسناک تماشا می کند، در حالی که مادر بیوه اش آنجلا به عنوان پرستار در بیمارستان کار می کند. نویسنده مورد علاقه او استیون کینگ است و تنها دوستانش چهره چرمی و خون آشام هستند. آنجلا یک مشکل حل نشده دارد...
تورنته اکنون در ماربلا زندگی می کند. پس از از دست دادن تمام پول خود، او به تحقیقات خصوصی باز می گردد . یک مورد او را در میانه نقشه موشکی یک شرور برای نابودی شهر و عملیات باج خواهی عمویش قرار می دهد ...
آرتورو یک دلال هنری بیوجدان است و رنزو نقاش اجتماعی و دوست قدیمی او. آنها که مایل به ریسک کردن همه اینها هستند، یک نقشه افراطی و مضحک برای نجات خود ایجاد می کنند...
داستان واقعی از شجاعت یک معلم در برابر رژیم تنبیهی سادیستی یک نایب دست نیافتنی و سایر موارد سوء استفاده در یک مدرسه اصلاحی و صنعتی کاتولیک در ایرلند در سال 1939...
اولین مأموریت مریخ با شکست مواجه می شود و تنها 5 نفر از فضانوردان زنده می مانند. آنها باید با کمبود غذا و برق دست و پنجه نرم کنند و تصمیم بگیرند که کدام یک از آنها باید بروند...
در دهه ۱۹۵۰، دو خواهر که یک هتل کوچک در اسپانیا را اداره میکنند. آن ها توریستهای زن را میکشند. آنها معتقدند که این زنان در برابر خدا گناه کردهاند و باید مجازات شوند...