میکا در تابستان به مزرعه بازمیگردد و یک اسب سفید وحشی که به نظر او یک "تکشاخ" است را در جنگل پیدا میکند. او با یک جوان مرموز که قصد رام کردن این حیوان را دارد، معامله میکند...
سفر جادهای با رولزرویس الویس پریسلی، 40 سال پس از مرگش، به بررسی از دست رفتن اصالت او و تبدیل شدنش به یک پادشاه و از دست رفتن دموکراسی در آمریکا میپردازد...
دوبلین، سال ۱۹۰۴. جیمز جویس با نورا بارناکل، خدمتکار هتلی که به تازگی از گالوی آمده است، صحبت میکند. نورا با صراحت و بیتکلفی خود جویس را مجذوب میکند و جویس خیلی زود او را متقاعد میکند که با او به تریست برود...
فیلم "جنگلهای باستانی" در یکی از آخرین بخشهای باقیمانده از جنگلهای کهنسال در لیتوانی فیلمبرداری شده است. جایی که مرزهای زمان ذوب میشوند و هر چیزی که وجود دارد نه پژمرده میشود و نه پیر میشود، بلکه "به سوی" ابدیت رشد میکند. این فیلم طبیعت، که شاعرانه و غیرمعمول است، بینندگان خود را به سفری بیپایان میبرد - از میان بوتههای جنگل تا غارهای گرگها و تا لانه لکلکهای سیاه.....
سرنوشت سه مرد به هم گره میخورد و رنج هر یک، در تار و پود زندگی دیگری تنیده میشود. هر کدام از این مردان، به شیوهای خودویرانگر با مشکلاتشان روبرو میشوند.
ماری، اوایل دهه سی، از دوست پسرش جولیان پیشنهاد ازدواج می گیرد. غرق، او راه صادقانه را دنبال می کند: او باید در مورد آن فکر کند. در حومه شهر، او سعی می کند ذهن خود را پاک کند، اما با "مردم فکری" مواجه می شود، موجوداتی که به نظر می رسد همه درک روشنی از بهترین چیز برای ماری دارند.
دنیس به کلبه زمستانی رایموند، تاجر ثروتمند اتریشی، میرود. شارلوت، نوه رایموند، او را با پرستار جدید اشتباه میگیرد. دنیس برای فرار از دستگیری، خود را به جای پرستار جا میزند.
یک ستوان کاریزماتیک که به تازگی به یک قلعه دورافتاده منصوب شده است توسط گروهی از راهزنان کوهستانی دستگیر می شود و به این ترتیب یک مضحک دیوانه به راه می اندازد که لوبیچ در بی بند و بارترین حالت اوست.
روزنامه نگار تازه کار ویویان به دنبال فردریک، متصدی قدیمی ترین گورستان در کشوری نامشخص می گردد و درخواست مصاحبه می کند و پیرمرد داستان دو «مشتری» را تعریف می کند که هر دو با رازی مرموز به هم مرتبط هستند. گانگستر قدرتمند جیمی لوینسون شریک سابق خود پل پاتوچی را به سرقت محموله کوکائین متهم می کند و دستور کشتن دختر مورد علاقه خود را می دهد...
گروهی از «دانشمندان ستارههای سنگی» با استعداد اما سرکش، خود را در مسابقهای با زمان برای نجات زمین میبینند، زمانی که یک دنبالهدار چرخشی غیرمنتظره به سمت سیاره آبی ما انجام میدهد، جایی که اگر قهرمانان شهر کوچک ما نتوانند آن را پیدا کنند، ممکن است طی چند روز تمام حیات از بین برود. یک راه حل.