"نوی" هفده ساله در فلات دورافتاده ای در ایسلند زندگی می کند.در زمستان،فلات از دنیای خارج جدا شده،توسط کوههای شوم احاطه شده و زیر برف مدفون می شود.او آرزو دارد به همراه "آریس" دختری که در پمپ بنزین کار می کند از این زندان سفید فرار کند.اما تلاش او برای فرار از کنترل خارج شده و...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 36 جایزه دیگر.
داستان این فیلم درباره یک ملکه ی جوان است که با یک پادشاه دیوانه ازودواج کرده، او عاشق پزشکش میشود و آن دو با هم انقلابی که باعث تغییر کشور میشود را برپا می کنند...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
در اواخر قرن نوزدهم قایقی مهاجران سوئدی را به سمت جزیره ای در دانمارک می برد. "لس" و پسرش"پله" برای یافتن کار به دانمارک می روند. آنها کاری در مزرعه پیدا می کنند اما در بدترین شرایط رفاهی قرار دارند. اما هیچکدام از آنها حاضر نیستند دست از رویای خود مبنی بر بدست آوردن یک زندگی خوب دست بکشند...
زن آرایشگری که موهایش را به خاطر سرطان از دست داده متوجه میشود که شوهرش مشغول عشق بازی با شخص دیگری است،این زن پس از سفر به ایتالیا بخاطر رفتن به جشن ازدواج دخترش با مردی که زنش مُرده آشنا میشود، مردی که دنیا را بخاطر از دست دادن همسرش سرزنش میکند …
به منظور تامین هزینه های تحصیلات حقوق خود،"مارتین" به عنوان نگهبان شب در یک سردخانه مشغول بکار می شود.وقتی قربانیان یک قاتل سریالی به سردخانه منتقل می شوند،اتفاقات وحشتناکی به وقوع می پیوندد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 42 جایزه و نامزد دریافت 27 جایزه دیگر.
«بس» (واتسن) زن ساده اي است که با «يان» (اسکار سگارد)، کارگر خشن و در عين حال رقيق القلب و غم خوار يک سکوي نفت حفاري دريايي ازدواج مي کند. براي مدت کوتاهي اين زوج زندگي سر خوشانه و آرامي دارند اما خيلي زود حادثه اي غيرمترقبه «يان» را از گردن به پايين فلج مي کند. حالا «بس» به درگاه خداوند دعا مي کند تا سلامت شوهرش را بازگرداند و براي اين منظور حاضر است هر چه دارد فدا کند...
برنده 1 جایزه گلدن گلوب. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
داستان آگوست سال 1925 در یک مزرعه دانمارکی اتفاق می افتد.بورگن سه پسر دارد،میکل پسری خوش قلب که همسرش اینگر باردار است،یوهانس که باور دارد مسیح است و آندرس جوان که عاشق دختر خیاط است.عقاید بنیادگرای پدر دختر از نظر بورگن کفر محسوب می شود،او با ازدواج مخالفت می کند تا زمانیکه پدر دختر عقایدش را ترک کند و
وقتی که شرکت خانوادگی “استبر” به کارآفرین موفق “لارس هالبو” ارث میرسد، وی به دانمارک برمیگردد، اما وقتی او از همکاری در قیمت گذاری با کارتلی غیر قانونی خودداری میکند، شرکت کوچک خود او تحت فشار شدیدی قرار میگیرد