موضوع فیلم بسیار مناسب جامعه امروزی خواهد بود و پیام مهمی را به جامعه منتقل خواهد کرد، اما بدون هیچ گونه موعظه ای. این یک درام سیاسی تند و تیز خواهد بود.
فیلم داستان کاپیتان سابق سوات، "دانگ گو" را روایت میکند که در حین مأموریتی ناموفق که خود مسئولیت آن را بر عهده گرفته، به طور دائمی مجروح میشود. او که به تدریج از افسردگی خارج میشود، با بازگشت دشمن قدیمیاش روبرو میشود که دخترش را تهدید میکند.
ماریلُو و فیلیپ در دوران بازنشستگی خود به پرتغال سفر میکنند تا خانهی جدیدشان را به نوههایشان نشان دهند، اما با مشکلات متعددی از جمله خانهی نیمهکاره و گم شدن فرزندانشان روبرو میشوند. آنها دو روز فرصت دارند تا قبل از رسیدن والدین، فرزندانشان را پیدا کنند.
جیسون، دختری بیست و چند ساله، در تلاش است تا با فقدان مادرش و اعتیاد روزافزون پدرش به الکل کنار بیاید. او که با همسایهای خشن و زندگی عاطفی آشفته روبرو است، از کمک یک شَمَن محلی استفاده میکند.
یک ستاره شبکههای اجتماعی در جنگلهای کارولینای شمالی ناپدید میشود و دوستانش به دنبال یافتن او هستند. نادیده گرفتن افسانه سرزمین نفرینشده فقط اولین اشتباه آنها بود.
در غیاب خانواده، سامانثا، دختر شانزده ساله، آخر هفته را به تنهایی در خانه میگذراند، اما با ورود یک مزاحم به خانه، سامانثا در مخمصهای گرفتار میشود و باید در آن شب سرنوشتساز، بین مبارزه و فرار یکی را برگزیند.
پنج کودک که از یکدیگر جدا افتادهاند، با برنامهای از پدربزرگ خود به قلعهای میروند و در آنجا در یک بازی مرموز شرکت میکنند. در این بازی، کودکان ضمن سرگرم شدن، از پدربزرگشان درسهایی در مورد زندگی میآموزند.
سه دانشجوی جامعهشناسی با استفاده از بودجهی دولتی برای انجام پژوهشی در زمینهی فولکلور، به روستایی دورافتاده سفر میکنند. هدف آنها بررسی ritual of exorcism است که سالها پیش در آن روستا رخ داده و منجر به مرگ دختری جوان شده است.
کاسپر، جسپر و جاناتان، سه دزد خلاق، به همراه شیر همیشه گرسنهشان، در شهر کوچک کاردمومه زندگی میکنند. در این شهر، یک پلیس عادل و مهربان و عمه سفت و سخت سوفی زندگی میکنند.
توغبا، زنی جوان، برای فال گرفتن به سراغ یک فالگیر میرود. فالگیر به او هشدار میدهد که رازهای فال را فاش نکند، اما توغبا این رازها را در کلاب هاوس فاش میکند. پس از این اتفاق، زندگی توغبا با آشفتگی و نفرین روبرو میشود.