مارکیز دِسِوینی در تلاش برای تربیت دخترش به بانویی مستقل، او را از خود دور میکند. این جدایی منجر به عشقی ویرانگر و خلق اثری برجسته در ادبیات فرانسه میشود.
میلتون در یک شهر کوچک در غرب پنسیلوانیا زندگی آرامی را پشت سر می گذارد، اما زمانی که یک بشقاب پرنده و مسافر فرازمینی اش در حیاط خلوتش سقوط می کنند، روزش به هم می ریزد...
شونساکو ایواکیری در بخش آب و فاضلاب شهرداری کار میکند. وظیفهی اصلی او این است که به خانهها و کسبوکارهایی که قبضهایشان را دیر پرداخت کردهاند سر بزند و یا پول را وصول کند یا آب را قطع نماید. با این حال، او از شغلش راضی نیست. در زندگی شخصی، او از همسرش کازومی و فرزندشان جدا شده است. در یک روز تابستانی و حین انجام کارش، شونساکو با دو خواهر کوچک، کایکو و کومیکو کوییده آشنا میشود که در خانهشان رها شدهاند.
زنی که زندگیاش پس از طلاقی ناگهانی دگرگون میشود، پناهگاهی در خانه زوج ثروتمندی مییابد. اما این پناهگاه دیری نمیپاید و او در تار و پود توطئهها، سوءظنها و خیانتها گرفتار میشود و به ورطه کابوسی هولناک و سورئال سقوط میکند.
دختر جوانی که از اسکیزوفرنی زودهنگام رنج میبرد، پس از بازگشت به خانه دوران کودکی خود در روستایی، با عروسکی عجیب روبرو میشود که اتفاقات غیرطبیعی را برای او رقم میزند.
لیا، طراح جلد کتاب، وانمود میکند که نویسندهی واقعی رمان عاشقانهی پرفروشی است که در واقع توسط رماننویس متکبر ادبی به نام مایکل نوشته شده است. او هرگز انتظار پیدا کردن عشق را برای خود ندارد.
ازدواج نیلگون به دلیل طلسم شدن خانوادهاش توسط یک جن ممنوع است، اما او بیتوجه به هشدارها ازدواج میکند و زندگیاش به کابوسی تبدیل میشود. نیلگون و خانوادهاش با راهنمایی جادوگری به نام جناب سحر، سفری عرفانی و پرخطر را برای حل مشکل خود آغاز میکنند.
الین در سرویس دوستیابی "ابدیت" ثبتنام میکند، اما اولین ملاقاتش با ویل فاجعهبار است. هر دوی آنها از این سرویس ناراضی هستند و تصمیم میگیرند تا پول خود را پس بگیرند.
آلیسا جنسن، که به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز کرده، هیاهوی منهتن را رها کرده و به آرامش حومه شهر کنتیکت پناه برده است. اما در این سکوت ناگهانی، صداهای عجیبی به گوشش میرسد و گویی سایهای همیشگی او را زیر نظر دارد.
هنگامی که کلانتر بیل آبرامز در طول یک توقف معمول ترافیک مورد حمله قرار می گیرد، قاتل بالقوه او را برای مرگ رها می کند و با استفاده از اسلحه، نشان و وسیله نقلیه خود ساکنان یک شهر کوچک بیابانی را به وحشت می اندازد.
بارِس، جوانی است که برای ادامه زندگی به انواع روشهای فریب متوسل میشود. ریشه این رفتارها در آسیبهایی دیده میشود که در گذشته تجربه کرده است. با این حال، رازهای بزرگتری از آنچه که به نظر میرسد در زندگی او وجود دارد.
دکتر ناتان مارش، پس از سالها غرق شدن در سکوت مطلق در یک آسایشگاه روانی، چشمانش را به روی دنیا میگشاید. او برای به یاد آوردن آخرین سفر خود به سایت ۱۳، به تماشای فیلمهای ضبط شده از آن سفر مینشیند. اما در حین تماشا، راز وحشتناکی آشکار میشود: او موجودی هولناک و غیرقابل توقف را از بند رها کرده است.
در اتفاقی نادر، نبردی میان دو شکارچی رده بالای اقیانوس، یک گاوماهی و یک کوسه سرچکشی غولپیکر، در فلوریدا رخ داد و توسط دوربین شکار شد. دکتر هیثاس و گروهی از متخصصان کوسهها با بررسی این رویداد، به دنبال کشف علل این نبرد هستند.