این داستان در مورد سه شخصیت است که زندگیشان به هم گره میخورد: یک معلم، یک دانشآموز عاشقپیشه، و یک فیلمساز که با مشکلات درونی دستوپنجه نرم میکند. این سه نفر در کنار هم برای پیدا کردن نوجوانی که ناپدید شده، تلاش میکنند.
چانچال، دختری که در گذشته به عنوان ملکه دانشگاه شناخته میشد، حالا یک زن خانهدار جوان است که در روزمرگی و یکنواختی زندگیاش گرفتار شده است. او تصمیم میگیرد...
پیرو و الیزابتا که با وجود مخالفتها با هم ازدواج کرده بودند و سه فرزند داشتند، پس از مرگ پسر بزرگشان، فلاویو، دچار اختلاف شدید میشوند. دو فرزند دیگرشان، دنیس و سارا، برای آشتی دادن آنها، ترتیب سفر کریسمس به کلبهی پدربزرگ و مادربزرگشان را میدهند. اما نقشهی آنها با یک اتفاق غیرمنتظره از بین میرود و این رویداد باعث میشود تمام اعضای خانواده در طول یک شب طولانی، با گذشته خود و روابطشان روبهرو شوند.
ویرانیهای جنگ اوکراین در قالب تصاویری طولانی و ثابت به نمایش درمیآیند. در همین حال، تماسهای تلفنی سربازان با خانوادههایشان، دنیایی موازی و متفاوت را به ما نشان میدهد. در این اثر، صدا و تصویر در مقابل هم قرار میگیرند و تعاملی معنادار با یکدیگر دارند.
عرضه داروی جدیدی برای کاهش وزن، هیجان و جنجالی در شهر ساوت پارک به وجود آورده است. محرومیت کارتمن از مصرف این دارو، خشم بچهها را برمیانگیزد و آنها را به اقدام وا میدارد.
این یک داستان عامیانه است که روایت دوقلوهایی را دنبال میکند که به پدرشان مشکوک هستند. آنها حدس میزنند پدرشان اسراری را در مورد ارتباط مادر مرحومشان با دنیای ماوراءالطبیعه از آنها پنهان کرده است.
خانواده ویجی توسط یک فرد مهاجم نقابدار ربوده میشود. او مجبور میشود که رقیبان آدمربا را به عنوان بخشی از یک نقشه انتقام پیچیده، ترور کند. در همین حین که ویجی از دستورات او پیروی میکند، هویت و انگیزههای آدمربا را کشف میکند.
جولی، ستارهی دنیای تنیس، در آکادمی معتبر تنیس مشغول به تمرین است. پس از تعلیق ناگهانی مربیاش به دلیل تحقیقات، سایر بازیکنان ترغیب به صحبت میشوند، اما جولی سکوت را برمیگزیند.
یک پزشک متخصص قلب، پس از مرگ مشکوک دخترش که پس از یک مراسم مذهبی رخ داده بود، به مرگ او شک میکند و معتقد است که دخترش ممکن است هنوز زنده باشد. او با یک کشیش بر سر این موضوع اختلاف پیدا میکند و سعی میکند حقیقت را کشف کند.
داستان واقعی زندگی هکر نوجوان ایسلندی، سیگی، که به فردی کلیدی در سازمان ویکیلیکس تبدیل شد، پر از حوادث عجیب و غریب است. این داستان درباره موضوعاتی مثل خیانت، جاسوسی و دوستی است و به عنوان یک فیلم در مورد بزرگ شدن، متفاوت و منحصربهفرد است.
پدری داغدیده با پیشینه خشونت، پس از کشته شدن غمانگیز فرزندش، اقدام به ربودن کودکی میکند که مسئول این حادثه است. این رویداد، تعقیب و گریزی شدید را به راه میاندازد که توسط سیاستمداری بانفوذ، که خود پدر کودک ربوده شده است، مدیریت میشود.
دکتر و دوستانش وارد سیارهای میشوند که در واقع یک منطقه جنگی تحت کنترل «اربابان جنگ» است. آنها با استفاده از سربازان انسانی ربودهشده، در حال ساختن ارتشی برای تسخیر کهکشان هستند.
زندگی آنیتا پس از نقل مکان به یک مجتمع مسکونی انحصاری، مسیری تاریک پیدا میکند. او جذب «باشگاه همسران» مرموز میشود. آنیتا که به حقیقتی شوم در مورد مرگ یکی از اعضای سابق مشکوک است، باید رازهای این باشگاه را برملا کند.