سم به مرد مرموزی به نام فندر علاقهمند میشود. با وجود اینکه حس میکند او میتواند برایش مشکلساز باشد، نمیتواند از جذابیتش چشمپوشی کند و با اینکه جذب او شده، متوجه میشود که در رفتار فندر نکتهای غیرعادی وجود دارد.
این داستان، زندگی یک مرد جوان الجزایری از خانوادهای ثروتمند را روایت میکند. او پس از اینکه به دلیل رفتارهای مستبدانه پدرش، به تدریج از او دور میشود، دچار فروپاشی درونی میگردد.
داستان درباره بازیگر کودک سابق و افسردهای است که اکنون صاحب یک خشکشویی محقر است. او پس از اینکه مجموعه جورابهای لنگهبهلنگه خود را به هیولایی محافظ، دوستداشتنی و در عین حال قاتل به نام «کراست» تبدیل میکند، احساس انتقامجویی شدیدی در او شکل میگیرد.
درست قبل از جدایی سودان جنوبی، یک خوانندهٔ سابق اهل شمال که متأهل است، برای جبران قتل مردی از جنوب، همسر آن مرد را که از این ماجرا بیخبر است، به عنوان خدمتکار خود استخدام میکند.
زندگی زن روستایی در پوششی از حجاب، با ورود گروهی از بازدیدکنندگان شهری دستخوش تغییر میشود. او که با زیر سوال بردن سنتها به دنبال ریشهیابی یک نفرین قدیمی است، با شایعاتی دربارهٔ «ساتی» روبهرو میشود. همین امر او را وامیدارد تا جسورانه در برابر عرف و هنجارهای جامعه بایستد.
پس از شکست یک عملیات سرقت، یک دزد حرفهای و یک یتیم که مشکلات زیادی دارد، مجبور میشوند تا شریک ربودهشده خود را از چنگ یک ارباب مواد مخدر بیرحم و قاتل حرفهای و جذابش نجات دهند.
داستان دربارهی یه نوجوان دردسرساز به اسم «یه زیجیه» هست که برای جلب توجه، وانمود میکنه مریضه و بعد متوجه میشه این کار میتونه برایش فرصتهای جدیدی ایجاد کنه.
در سال ۱۹۵۸ و در دوران جنگ سرد، دو دانشمند با دو ایدئولوژی و دو جهانبینی متفاوت، در انستیتوی علمی وینچا واقع در نزدیکی بلگراد، رقابتی را برای بقا آغاز کردند.
فیلم داستان زن جوانی را روایت میکند که در جنگ جهانی دوم به روستایی پناه میبرد. او در آنجا متوجه میشود که ستاد فرماندهی هیتلر در نزدیکی آن روستا قرار دارد.
یک فعال سیاسی سابق که سالهاست فراری است، در حالی که به عنوان بارمن کار میکند، با گذشتهاش روبهرو میشود؛ زمانی که یک فرد ناشناس و مسلح برای انتقامجویی به سراغ او میآید.
آنا و دخترش لنا پس از یک اتفاق تلخ، به سوئیس پناه میبرند. اما رفتارهای لنا آرامش جدیدشان را به هم میزند تا اینکه ملاقاتی غیرمنتظره، زندگی آنها را متحول میکند.
مردی روزهایش را در بیمارستان، بیهیچ دغدغهای، سپری میکند. او در آرامش کامل، به دور از هر گونه مسئولیت و مشکلی، در بیمارستان بستری شده است. این روال عادی زندگیاش، بیوقفه ادامه مییابد تا اینکه فردی تازه به همان بخش منتقل و بستری میشود.
جنگ جهانی اول به پایان رسیده است، اما رویدادهای مربوط به اولین انتخابات آزاد در ایتالیا،یک روستا را از هم می پاشد. پدر پیو با شیاطین شخصی خود مبارزه می کند و در نهایت به یکی از شخصیت های مورد احترام کاتولیک تبدیل می شود...
روزنامهنگاری به نام «یه پن» در تحقیقات خود درباره یک حادثه سقوط، دو نفر را به عنوان مظنون معرفی میکند. این اقدام باعث خشم عمومی میشود و اوضاع به سرعت از کنترل خارج میگردد.
هنگامی که هنری گیومومه، بهترین خلبان شرکت ایرمیل، در رشتهکوههای آند گم میشود، صمیمیترین دوستش، آنتوان دو سنت اگزوپری، با وجود تمام موانع و دشواریها، عزم میکند تا به دنبال او بگردد.
اُرسولیا، مأمور اجرای قانون در شهر کلوژ-ناپوکا، پایتخت ترانسیلوانیا، مأموریت مییابد تا مردی بیخانمان را از یک زیرزمین تخلیه کند. این اقدام، عواقب ناگواری به دنبال دارد و اُرسولیا را با یک دوراهی اخلاقی عمیق روبرو میسازد که او را در مسیر حل آن به چالش میکشد.