وقتی که دوست یک کاراگاه پلیس در یک ماموریت کشته می شود. او تصمیم می گیرد از سه فرزند او مراقبت کند بنابراین آن ها را به فرزند خانوادگی قبول می کند ولی حقوقش جوابگوی همه آن ها نمی شود بنابرین تصمیم می گیرد از یک قاچاقچی مواد مخدر پول بگیرد و …
“آقای جانسون” مرد سیاه پوست تحصیلکرده و عجیبی است که در مستعمره نیجریه در سال 1932 زندگی کرده و نمی تواند بین مردم محلی و بریتانیایی ها جایی برای خود پیدا کند. او برای حاکم محلی بریتانیایی کار کرده و خود را یک انگلیسی می داند، با اینکه هیچگاه در انگلیس نبوده و…
پیرزنی که در سرای سالمندان زندگی می کند به خانه برمیگردد تا روزهای پایانی عمرش را در خانهاش و کنار فرزندانش که هر کدام گوشهای به زندگی خود مشغولند بگذراند. گرمی حضور مادر در خانه، فرزندان را به دور هم جمع میکند و در این مجال فیلم به معرفی شخصیتهای داستان می پردازد.
نبراسکا، اواخر دهه ی 1960. ماجراهای رابطه ی پرتنش دو برادر؛ یکی «کلانتر جو رابرتس» (مورس) و دیگری، «فرانک» (مورتنسن)، جوانی که از ویتنام بازگشته و نمی تواند در جایی مستقر شود. سرانجام «جو» ناچار به تعقیب «فرانک» می شود که صاحب یک نوشگاه را به قتل رسانده است.
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
«فرانکي» (فايفر) پيشخدمت «آپولو»، رستوراني در مرکز شهر نيويورک است که زندگي تنهايش بين محل کار و آپارتمان کوچکش محدود مي شود. «جاني» (پاچينو) نيز کلاهبرداري است که پس از هجده ماه حبس به نيويورک مي آيد. و «نيک»، مالک مهربان «آپولو» او را به عنوان آشپز استخدام مي کند. پس از چندي ميان «فرانکي» و «جاني» رابطه اي دوستانه ايجاد مي شود...
هیلاری اونیل (رابرتس) زن جوانی است که پس از بی وفایی محبوبش، زندگی اش به هم ریخته است. او که خانه ی مشترکشان را ترک کرده، حالا نیاز دارد کاری تازه و جایی برای ماندن پیدا کند. او یک تقاضانامه ی پرستاری شبانه روزی پر می کند و به عنوان مراقب و پرستار ویکتور گدیس (اسکات)، مردی از یک خانواده ی مرفه که مبتلا به سرطان است، مشغول به کار می شود...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 9 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
ورونیکا(ژاکوب) به کراکوف میآید و در مدرسه موسیقی به تحصیل آواز میپردازد، اما پس از مدتی بیمار میشود و طی نخستین اجرای عمومیاش روی صحنه میمیرد. در همین زمان در پاریس، ورونیک(ژاکوب) آرزوهایش را برای بدل شدن به یک خواننده حرفهای کنار میگذارد تا معلم مدرسه شود و در این بین با عروسکگردانی ملاقات میکند. ورونیک در ضمن گوئی با نوعی تلهپاتی وجود همزاد درگذشتهاش را حس میکند.
“دنیل میلر” در یک تصادف رانندگی کشته می شود و به شهر داوری،مکانی برای منتظر شدن زندگی پس از مرگ می رود.در طول روز او باید در دادگاهی ثابت کند که بر ترسهایش چیره شده و در شب او عاشق “جولیا” تنها جوان شهر می شود…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 20 جایزه و نامزد دریافت 12 جایزه دیگر.
«سونگليان» به دنبال مرگ پدر و فقر خانواده از دانشگاه بيرون مي آيد و همسر چهارم مردي ثروتمند به نام «چن زوئوکيان» مي شود. او با رابطه هاي پيچيده و حسادت آميزي که ميان همسران با شوهرشان وجود دارد، عشق هاي ممنوع، توطئه هاي «يانر»، مستخدمه اي که رؤياي همسري ارباب را دارد، روبه رو مي شود...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 38 جایزه دیگر.
«بنجامين سيگل» (بيتي) ـ معروف به «باگزي» ـ از طرف دار و دسته هاي مافيايي مأمور باج گيري منطقه ي کاليفرنيا مي شود. «باگزي» در هاليوود رفته رفته به يکي از چهره هاي شاخص محافل سرگرمي ساز تبديل مي شود...