با کمک یک زن جوان، سرآشپزی که توسط اربابش اخراج شده است، قدرت می یابد تا خود را از موقعیت خود به عنوان خدمتکار رها کند و اولین رستوران را در فرانسه دهه 1700 باز می کند...
یک استاد کالج آماده می شود تا از مطالعه خود که جرقه عشق بین غریبه ها را ایجاد می کند، پرده برداری کند، اما وقتی از او انتقاد می شود که خودش در "تست قراریابی" شرکت نکرده است، تهدید می شود، دیگر نمی تواند از عشق پنهان شود...
زوجی که اخیراً از هم جدا شدهاند، وقتی ناخواسته وارد یک مسابقه تلویزیونی ملی میشوند که برای یک عروسی که تمام هزینههای آن پرداخت شده، رقابت میکنند، دوباره عشقشان را زنده میکنند...
در اواسط بازیهای المپیک 1988 سئول، یک تعقیب و گریز با ماشین در خیابانهای سئول اتفاق میافتد، زیرا گروهی با استعداد از رانندگان نوزاد، معروف به "تیم عالی سانگدونگ"، شروع به کشف فساد میکنند..
یک زن خود را در دوراهی زندگی می بیند. رابطه شش ساله او یکنواخت شده است و به نظر می رسد حرفه او به یک مانع رسیده است. با این حال، ورود پسر عمویش او را مجبور می کند تا با گذشته ای آشفته اش روبرو شود...
این داستان عاشقانه ی هولناک نشان می دهد که چگونه هرمان و لیلی علی رغم مخالفت پدر لیلی در ترانسیلوانیا با هم ملاقات کردند و با هم قرار گذاشتند که به ازدواج آنها منجر شد و به آمریکا نقل مکان کردند ، جایی که وقایع سریال اصلی در آنجا اتفاق می افتد...
فیلمبرداری زنده از وست اند. دختری که از صمیم قلب سعی میکند بخشی از "در میان جمعیت" مدرسهاش باشد، با شورشی آشنا میشود که به او روشی بدتر برای بازی در سیاست اجتماعی میآموزد...
ساوی ، وقتی دوستش پول نقد یک اوباش را از دست میدهد،او با ساعت مسابقه میدهد تا آن روز را نجات دهد فقط اگر بتواند از یک چرخه عجیب بنبست بیرون بیاید...
چند همسایه جدید به خانه کناری “ری پترسون” نقل مکان می کنند.این اشخاص جدید واقعا عجیب هستند،هیچکس آنها را ندیده،خانه آنها کاملا به هم ریخته است و در شب صداهای عجیبی از زیرزمینشان به گوش می رسد.روزی “والتر” ناگهان ناپدید می شود و همه به همسایه های جدید مشکوک می شوند…
اَبی مدیر موفقی است که به پاریس نقل مکان می کند و قصد دارد با ادوارد ازدواج کند. زندگی عالی پیش می رود تا زمانی که او می فهمد طلاق از معشوق دبیرستانی اش، لوک، کاملاً رسمی نشده ...
تیروچیترامبالام با پدر و پدربزرگش زندگی می کند. او پدرش را مقصر از دست دادن مادر و خواهرش می داند و با پدربزرگش رابطه خوبی ندارد. در این میان، زندگی عاشقانه او چندان موفق نیست...
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
مخترعي حواس پرت به نام «وين سالينسکي» (مورانيس) به شدت مشغول کار روي اختراع مهمش، اشعه ي کوچک کننده است. در اثر يک اتفاق، ماشين کوچک کننده به کار مي افتد و فرزندانش و فرزندان خانواده ي دوستش «تامپسن»، کوچک مي شوند. «سالينسکي» ناخواسته بچه ها را با آشغال ها به حياط مي اندازد و بچه ها مي فهمند که براي رسيدن به خانه بايد چندين کيلومتر از ميان «جنگل» چمن حياط بگذرند.
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 16 جایزه و نامزد دریافت 21 جایزه دیگر.
«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکي که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هيوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاري خسته شده، تهديد مي کند که رابطه شان را بر «ميريام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغيب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضايت مي دهد.