«سالی» و «گیلین اوون» دو خواهر هستند با قدرت های ماورای طبیعی، اما داشتن این قدرت ها برای آن دو بهایی نیز داشته است: بخاطر طلسمی که در زندگی این دو وجود دارد، هر مردی عاشق آن ها شود، بزودی جانش را از دست می دهد …
:«هالی پارکر» و «آنی جیمز» ، کمی پس از تولد از یک دیگر جدا شده اند و یکی با مادرشان، «الیزابت» زندگی می کند و دیگری با پدرشان«نیک». این دو که برای نخستین بار در یازده سالگی در یک اردوگاه تابستانی با یک دیگر رو به رو شده اند، تصمیم می گیرند جای شان را با هم عوض کنند …
"ریکی هیمن" دستیار مالک یک تلویزیون فروشگاهی،مسئول نزدیک به دو سال فروش بد شناخته می شود.او تنها یک فرصت دیگر دارد.به طور اتفاقی،او و "کیت نیول" با "جی" برخورد می کنند و تصمیم می گیرند او را همراه خود ببرند.چیزی که آنها فکرش را هم نمی توانند بکنند این است که "جی" واقعا بهترین انسانی است که وجود دارد و...
یچ و سم باید خیلی سریع به مبلغ ۵۰,۰۰۰ دلار دست پیدا کنند. میچ راهی برای رسیدن به پول پیدا می کند، آن هم استعدادی است که هر دوی آنها دارند، تجارت “انتقام برای استخدام”…
«دنیل» بعد از مرگ ناگهانی پدرش، توسط مادر ناتنی اش به یک خدمتکار تبدیل می شود. او دو خواهرخوانده نیز دارد، یکی مهربان و دیگری برعکس. اما دنیل دختری با اراده و شاداب است، و روزی می رسد که مسیر زندگی او با شاهزاده «هنری» گره می خورد...
«لی سایمن» خبرنگاری ناموفق است که آرزوی رمان نویسی را نیز در سر می پروراند. او سعی می کند به افراد مشهور و ستاره ها نزدیک شود، از این رو بعد از جدایی از همسرش فرصتی می یابد تا بسیاری از این افراد را بعضا به واسطه شغلش ملاقات کند...
هلن از شرکتی که کار می کند اخراج می شود. اکنون دلشکسته راهی آپارتمانش می شود که در آن با دوستش جری زندگی می کند. داستان فیلم دو حالت مختلف پیدا می کند: یکی حالتی که هلن به موقع به مترو می رسد و دیگری زمانی است که مترو را از دست میدهد...
خلافکاری خرده پا به نام «فرانکلین هاچت» (تاکر) از یک گزارش گر تلوزیونی به نام «جیمزراسل» (شین) کمک می خواهد تا هم بی گناهی خود را به پلیس ثابت کند و هم از تهدیدات یک خلافکار (اسماعیل) در امان بماند…
وین زالینسکی" مخترعی بی عقل, بازگشته و تصمیم دارد تا از ماشین کوچک کننده خود بار دیگر استفاده کند. وقتی همسرش از او می خواهد تا از شر یک مجسمه ساز عظیم الجثه راحت شوند، او تصمیم می گیرد از دستگاه خود استفاده کند...
“جک کوئین” مامور ضد تروریستی هدف خود “استاورس” را در آخرین ماموریت خود گم می کند.او به “کلونی” گروهی از آدمکشانی که همه تصور می کنند مرده اند فرستاده می شود.او از آنجا فرار کرده و به کمک “یاز” یک دلال اسلحه به دنبال آخرین ماموریت خود می رود…
دکتر "جان دولیتل" دنیا را در دستان خود دارد.همسر زیبا و دختران قابل تحسین از یک طرف و شغلی که بهتر از این نمی تواند باشد.یک شب که او نزدیک بود با اتومبیلش سگی را زیر بگیرد سگ فریاد می زند "احمق" و ناپدید می شود.از آن به بعد قابلیت دوران کودکی او یعنی صحبت با حیوانات باز می گردد…
«رائول» (شاهرخ خان) کارگردان یک گروه رقص و آواز است. او با یکی از رقاص های گروهش بنام «نیشا» (کاریشما کاپور) رابطه دوستی قوی ای دارد. نیشا طوری رفتار می کند که انگار فقط یک دوست ساده برای رائول است، اما در قلبش او عمیقا عاشق رائول می باشد…