دو زن جوان که یکی از آن ها "آماندا" نام دارد، خود را در موقعیتی خطرناک قرار می دهند. هنگامی که تمام سرنخ های این رویداد از بین می رود، همه چیز عوض می شود و "آماندا" از قربانی به متهم حادثه تبدیل می شود. پدر "آماندا" تصمیم می گیرد که وضعیت را بررسی کند و بزودی متوجه می شود که مسئله از آن چیزی که در ابتدا پیش بینی کرده بود، بسیار بزرگتر است. برای حل و فصل شدن این قضیه، شاهد مبارزه ای میان خیر و شر خواهیم بود …
رئیس یک گروه حرفه ای مواد مخدر به زندان می افتد. یک مرد تنها و مرموز جای او را می گیرد. رئیس قبلی در زندان با ستاد مبارزه با مواد مخدر همکاری می کند تا از این طریق رئیس جدید را شکست دهد..
یک قهرمان جنگ پس از ربوده شدن دختر خردسالش، پیدا کردن دخترش را خود به عهده می گیرد در حالی که کارآگاهان رمز و راز پیرامون این آدم ربایی غیرمعمول را می خواهند کشف بکنند ..
سه خواهر و برادر در آپالاچیا به عنوان فروشندگان محلی مواد مخدر زندگی خود را می گذرانند و سعی می کنند در مارپیچ خشونتی که همراه قلمرو می آید گرفتار نشوند …
در شهر کوچک آلاباما، "زیک" و "ارل" تلاش می کنند تا وقایع غیرممکن و غیرقانونی که منجر به مرگ دوست آنها شد را تحت پوشش قرار داده و مانع از انتشار آن ها شوند در حالی که سعی در گول زدن خانواده هایشان، پلیس و یک معاینه پزشکی وحشتناک دارند و .
مربي تيم فوتبال فرانسه به قتل رسيده و الماس معروف پلنگ صورتي اش به سرقت رفته است. «دريفوس» (کلاين)، رئيس «کارآگاه کلوزو» (مارتين)، فرصت را مناسب مي بيند تا به شهرت و اعتبار برسد، به خصوص اگر بتواند پرونده را از دست «کلوزو» - که تازه ارتقاي درجه گرفته - در بياورد و خودش آن را حل و فصل کند...
دو مامور پلیس جسور و شجاع در حال تعقیب یک رانندهی مسابقات فرمول یک هستند که به صورت ناگهانی از رانندگی بازنشست شده و اکنون تبدیل به یک تاجر و خلافکاری مرموز شده است و…
فردی بی خانه مان و در حال فرار از دادگاه نظامی ، و سرباز سابق و آسیب دیده ی نیرو های فوق ویژه (جیسون استتهام) در دنیای مجرمین لندنی به دنبال این شانس است تا خود را به جای فرد دیگری جا بزند و پس از ان به فردی انتقامجو تبدیل شود...
ایتن لرنز و همسرش گریس هنگام بازگشت به خانه، به همراه دختر و پسر کوچکشان در یک پمپ بنزین توقف می کنند. پسر آن ها که برای بازی به کنار جاده رفته است توسط یک اتومبیل زیر گرفته می شود و …
"پت تیت" که تازه از زندان بیرون آمده، به کار قبلی خود در کلاب شبانه بازمی گردد. اما اگر چه پول خوبی در می آورد، اما او نمی تواند با مردی که وی را برکنار کرده است، کنار بیاید ...
امريکا، قرن بيست و يکم. براي جلوگيري از افزايش جمعيت، قانوني اجرا مي شود که بر طبق آن هر زن فقط حق به دنيا آوردن يک فرزند را دارد. «جان برنيک» (لامبر) و همسرش «کارن» (لاکلين)، که پس از مرگ فرزند اولش اينک براي بار دوم باردار شده، قصد فرار از مرز را دارند، اما دستگير مي شوند. «کارن» مي گريزد و «برنيک» به سي و يک سال زندان در قلعه اي مدرن محکوم مي شود.
"جیوا" تبهکاری است که در دنیای خیالی خود زندگی می کند.میل شدید او به زندگی منزوی از مشکلات گذشته ای ناشی می شود.اما با آمدن دختری به همسایگی او نفس تازه ای به زندگی اش دمیده می شود...
هنگامي که کوشش «مايکل» (کيج) براي يافتن کار در ايالت وايومينگ به جايي نمي رسد، تنها و بي پول به شهر کوچک «رد راک» مي رود. در آن جا گرداننده ي يک کافه (والش) او را با آدم کشي حرفه اي به نام «لايل» اشتباه مي گيرد و به او پنج هزار دلار براي کشتن همسرش (سوزان» (بويل) پيشنهاد مي کند...
داستان فیلم درباره یک مجرم زندانی می باشد که به امید آزاد شدن از زندان و پیوستن مجدد به خانواده اش تا بتواند نقش پدری که هرگز نبوده است را دوباره ایفا کند، رئیس خلافکار سابقش را لو می دهد ...
یک متخصص پزشکی قانونی زحمتکش و دستیارش در حین کار در سردخانه به طور ناگهانی توسط مهاجمانی نقاب دار که خواستار دسترسی به یک جسد که در یکی از جنایات اخیرشان به قتل رسیده هستند و ....