تهیهکنندهای در برنامه صبحگاهی، با تصمیم به "مثبت گفتن" در سال جدید، با مردی که همیشه پاسخ مثبت میدهد، ملاقات میکند. این ملاقات، دریچهای به سوی بزرگترین داستان زندگی او و همچنین عشق او میگشاید.
جین پس از جدایی از نامزد و از دست دادن شغلش، با دلخوری راهی شهر کوچک زادگاه خود میشود. در طول مسیر، برای یاری رساندن به غریبهای توقف میکند و این غریبه راه و رسم دوباره عاشق شدن را به او میآموزد.
برادر بزرگتر از ازدواج امتناع می ورزد زیرا معتقد است ممکن است در خانواده بزرگش ناهماهنگی ایجاد شود. برادران او، که قبلاً شریک زندگیشان را پیدا کرده اند، گرد هم می آیند تا برای او شریک زندگیش را پیدا کنند...
در شب افتتاحیه نمایشی از نیل خان، نویسنده داستانهای جنایی، بازیگر زن نقش اول به قتل میرسد. کارآگاه آکوستا با کمک عکاس زن، آلی آدامز، به دنبال قاتل میگردد. اما آلی که در تحقیقات دخالت میکند، خود به هدف قاتل تبدیل میشود.
جویس، زنی جسور و سر به هوا، در روز عروسی خود با جسارتی غیرقابل انتظار، "نه" قاطعی میگوید و مسیر زندگی خود را به کلی تغییر میدهد. او از ساحل عاجی، سرزمین مادری خود، دل میکَنَد و به سوی گوانگژو، شهری پررمز و راز در چین، رهسپار میشود. در این سفر پرفراز و نشیب، جویس با چالشهای متعددی روبرو میشود و باید با تمام توان برای ساختن زندگی جدیدی تلاش کند.
کلی، بانوی نانوا در شهر کوچکی، با دریافت دعوت برای شرکت در مسابقه شیرینیپزی روز ولنتاین در شهر نیویورک، شگفتزده میشود. اما غافلگیری بزرگتر زمانی رقم میخورد که در این مسابقه با نامزد سابق خود روبرو میشود.
مردی معمولی که سفری لوکس به عنوان هدیه دریافت میکند، به اشتباه به عنوان یک ثروتمند شناخته میشود. در این سفر، او با سرایدار هتل که زنی زیبا و مهربان است، آشنا میشود و بین آنها عشقی پدید میآید. اما آیا این عشق زمانی که زن حقیقت را در مورد وضعیت مالی او بفهمد، همچنان پایدار خواهد ماند؟
دو مجریِ فروشگاههای خانگی که رقیب یکدیگر هستند، در حین رقابت برای ارتقا شغلی، ناچار به همکاری با هم میشوند. در این میان، کشش و پویایی که بین آنها در برنامه وجود دارد، در زندگی واقعی نیز شعلهور میشود.
فیلمی اقتباسی از بازی محبوب موبایلی "Onmyoji" با نامی مشابه بر روی پرده سینماها می رود تا دنیای خیالانگیز شرقی را به شکلی زنده و واقعی به نمایش بگذارد.
سام ساندرز، مجری پادکست، در برنامهای که عشقهای از دست رفته را دوباره به هم میرساند، مجذوب یکی از مهمانان میشود. با وجود اینکه او تمایلی به عشق ندارد، اما این بار ممکن است قلبش حرف دیگری بزند.
کلویی برای یافتن ایدههای جدید برای کار، با دوستان دوران کالج خود به ایسلند سفر میکند. در این سفر، نامزد سابق او که عضو گروه بود، بدون دعوت ظاهر میشود و این امر باعث ایجاد تنش و کشش بین آنها میشود.
مالک یک فروشگاه هدیه که با چالشهای مالی روبرو است، از سوی یک کارآفرین معروف ماموریت مییابد تا مراسمی رؤیایی برای خواستگاری نامزد ثروتمند او ترتیب دهد.
داستان این کمدی حول محور گروهی از دانشآموزان دبیرستانی میچرخد که در سفر به ایتالیا، با چالشهای عاشقانهای بین عشقهای قدیمی و روابط جدید روبرو میشوند.
ادن به دلیل مشکلات کاری از شغل خود مرخصی اجباری میگیرد. او به کلبه والدینش در دریاچه تاهو میرود و با دوست دوران کودکی خود که صاحب یک کسب و کار بالن هوای گرم است ملاقات میکند. دوست ادن مجرد است و به دنبال تبلیغات برای کسب و کار خود است.
آدی و نانا پس از یک پیام متنی تصادفی دوستی صمیمی برقرار می کنند. آدی به ملاقات نانا می رود و در آنجا با پسر نانا جیمز ملاقات می کند. بعد از سال ها گذراندن تعطیلات با هم...