یون جین در شش رابطه خود بدشانس بوده است. با هفتمین مردش، او مصمم است که این کار را انجام دهد، حتی اگر او کمی بی دست و پا و عاشقانه نباشد. اما آیا او چیزی را پنهان می کند؟...
برانسون یک موغول افسانهای است که میتواند به خواست خودش با زنان رابطه برقرار کند، تا اینکه یک بیماری پزشکی ناخوشایند به او دست میدهد که تسلط او در اتاق خواب را برای خانمها غیرقابل قبول میکند...
مردی تنها که خواهان آرامش در آپارتمانش است، توسط همسایه جدیدش، یک نوازنده زن پیانو، آشفته می شود. همانطور که آنها سعی دارند یکدیگر را بیرون کنند، ناامیدی به دوستی و موارد دیگر تبدیل می شود...
سه روز بعد از ترک کریستین، آنا کارش را در انتشارات مستقل سیاتل (SIP) به عنوان دستیار شخصی جک هاید شروع میکند. او احساس خوبی درباره جک ندارد. کریستین به او ایمیل میدهد تا او را به نمایشگاه گالری دوستش، خوزه رودریگز، در پورتلند ببرد. این دو باهم به نمایشگاه میروند و آشتی میکنند. کریستین عکسهای خوزه از آنا را میخرد؛ زیرا نمیخواهد افراد دیگر این عکسها را در خانهشان داشته باشند...
جیک و ماتی دو غریبه در پورتو هستند که زمانی ارتباط کوتاهی با هم داشتند. هنوز رازهایی درباره لحظاتی که با هم داشتند وجود دارد و در جستجوی خاطرات، عمق یک شب را بدون محدودیت عواقب زمان دوباره تجربه می کنند...
12 روز قبل از کریسمس، کیت در تلاش است تا فروش یک مسافرخانه تاریخی را ببندد، اما دنیل، روح مردی که یک قرن پیش مرده است را پیدا می کند، و او به کمک او نیاز دارد تا رمز و راز تعطیلات سالانه اش را کشف کند...
یائل در شرف ازدواج است. انوش مجرد است. لورا طلاق گرفته است. حوا سالهاست که ازدواج کرده است. این دختر عموها بسیار متفاوت هستند، اما آنها یک چیز مشترک دارند: همه آنها برای عشق دروغ می گویند...
پس از کشف یک مجله ناشناس، آوریل تلاش خود را برای بازگرداندن کتاب آغاز می کند - در حالی که در تمام این مدت فانتزی می سازد که ممکن است روابط واقعی زندگی او را به خطر بیندازد.
سونیا، یک نویسنده روان رنجور و جذاب، آرزوی داشتن یک زندگی هیجان انگیز را دارد. پیشنهاد ازدواج ناگهانی از طرف دوست پسرش، سونیا را مجبور میکند تا با این که آیا میخواهد به جمع دوستان متاهلش بپیوندد یا خیالپردازیهایش را دنبال کند، مقابله کند...
یک زوجیاب موفق پس از 15 سال، جرقهی عشق به همسرش را از دست میدهد. جنی اصرار میکند که شوهرش ایان در یک قرار کور - با حضور خودش - شرکت کند. آنها با کشف دوبارهی یکدیگر بهعنوان "آشناهای تازه"، دوباره فرصت عاشق شدن پیدا میکنند...
یک دختر جوان لوس و نازپرورده مجبور میشود با مادرش در یک مأموریت پزشکی در تارلاک همراه شود. در آنجا او با مرد جوانی از دنیایی متفاوت آشنا میشود که جنبه دیگری از زندگی را به او نشان میدهد.
جونسو معلم دبستان است که هر وقت یک رابطه را شروع میکند هر چی که دارد را برای آن رابطه می گذارد. اما با این وجود در تمام رابطه هایش شکست میخورد. تا اینکه با کیم هیون وو که پیش بینی کنندۀ هوا در اخبار است آشنا میشود…
یک مدیر هتل موفق از آزار و اذیت والدینش خسته شده زیرا مجرد است و برنامه ای برای ازدواج ندارد ، او بعد ها اقدامی افراطی انجام می هد و یک بازیگر عجیب و غریب را استخدام کرد تا در هنگام ملاقات با آنها وانمود کند که نامزد او شده است...