پس از بیست سال دوستی، ترنس و نوئل سرانجام تصمیم می گیرند با یکدیگر قرار بگذارند اما در نهایت زمانی که ترنس برای کار به لندن نقل مکان می کند، از هم جدا می شوند. اکنون ترنس برای کریسمس با دختر جدیدش که نوئل نیز نام دارد به آتلانتا بازگشته است...
هر سال، سه خواهر برای شانس برنده شدن در مسابقه آشپزی کریسمس با یکدیگر مبارزه می کنند. با این حال، یک اینفلوئنسر پر جنب و جوش رسانه های اجتماعی وارد رقابت می شود...
خانواده موسس یک شرکت فیلمسازی چند میلیون دلاری در طول تعطیلات اتفاقات غم انگیزی را تجربه می کنند و دو خواهر باید یک رقابت مادام العمر را کنار بگذارند و دور هم جمع شوند تا شرکت را برگردانند و ...
3 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
"دني فلين"، مشت زن سي و دو ساله، پس از تحمل چهارده سال حبس به خاطر فعاليت در ارتش آزادي بخش ايرلند، از زندان آزاد مي شود و پس از بازگشت به خانه به ديدن "مگي"، محبوبه ي سابقش مي رود. او مي خواهد دوباره کار مشت زني را آغاز کند. اما اعضاي ارتش آزادي بخش، با اين کار مخالفت مي کنند...
یوفی” و “پوفینگ” از هنگ کنگ به آرژانتین رفته و برای تعطیلات به سفری جاده ای می روند.همه چیز به خوبی پیش نرفته و دوستی آنها به پایان می رسد.”یوفی” شروع به کار در یک رستوران چینی می کند و با “چنگ” آشنا می شود و
"نیشی" پلیسی که همسرش مبتلا به سرطان خون است.یکی از همکارهای او حین ماموریت گلوله می خورد و مجبور می شود بقیه زندگی خود را روی ویلچر بنشیند."نیشی" خود را برای این اتفاق مقصر می داند و سعی می کند از هر راهی که می تواند به او کمک کند...
دانیلا پس از پایان خدمت در ارتش بهطور ناخواسته درگیر یک زد و خورد شدید میشود. مادرش او را نزد برادرش به لنینگراد می فرستد. اما پس از مدتی دانیلا درمییابد که برادرش یک تبهکار حرفهای و عضو باندهای مافیایی است. دانیلا از همان آغاز با برادرش در کارهای خلاف همکاری میکند. او پس از زخمیشدن در یکی از درگیریها و فرار از دست تبهکاران، توسط یک زن لکوموتیوران نجات مییابد...
مارکو، مهندس و آنا، معمار، پس از سال ها زندگی مشترک مسالمت آمیز و تولد پسرشان توماسو در بحران هستند. آنا جاه طلبی های خود را برای مراقبت از پسرش کنار می گذارد و به مارکو پیشنهاد می کند که به ایبیزا بروند...
با آشکار شدن یک حقیقت تکان دهنده در مورد خانوادههای یک زوج، دو عاشق متوجه میشوند که تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. تسا دیگر آن دختر شیرین، ساده و خوبی نیست که در زمان ملاقات با هاردین بود و نه هاردین آن پسر بداخلاقی است که در ابتدا به او علاقه داشت...
یک سرآشپز شرقی لس آنجلس به ایرلند دعوت می شود تا برای مادربزرگ یک لرد یک ضیافت سلطنتی آشپزی کند ، به این امید که او را از فروش عمارتشان باز دارد، اما عشق نوپا این نقشه را از مسیر خود خارج می کند...
این فیلم مجسمهسازی را دنبال میکند که از جادو استفاده میکند تا مرد ایدهآل خود را بیافریند و او را به واقعیت تبدیل کند، اما او عاشق دوست واقعیاش میشود و یاد میگیرد که از عیوبی که عشق را کاملاً ناقص میکند، قدردانی کند...
در تعقیب «عشق و برای همیشه»، آماندا، وارد یک رابطه عاشقانه در رسانه های اجتماعی با راهنمای تور آمریکایی مایکل می شود. برای اولین بار سفر به ایالات متحده ، درهای بیشتری را نسبت به هر دو باز می کند...
این فیلم داستان یک نوجوان 16 ساله را دنبال می کند که متوجه می شود وقتی برای اولین بار یک دختر را می بوسد می تواند تمام آینده یک رابطه عاشقانه را ببیند...
ویروسی که به سرعت در حال گسترش است، جهان را تعطیل کرده است. اما وقتی کنزی و چیس به غیر محتملترین راهها با هم ارتباط برقرار میکنند، با یک سوال گیجکننده مواجه میشوند: وقتی باید شش فوت از هم فاصله داشته باشید، قرار ملاقات چگونه کارساز است ؟...
این فیلم در مورد یک برنامه ریز عروسی است که قبلا با مردی رابطه داشت و آنها از هم جدا شدند، حالا این مرد از او می خواهد که عروسی خود را با نامزد جدیدش ترتیب دهد...