داستانی در مورد افرادی حیواناتی را که دوست دارند می خورند و حیواناتی که مردم را بدون قید و شرط دوست دارند. یک خرگوش، یک مرغ، یک گربه، یک سگ و یک کبوتر از زندگی شخصیت های اصلی می گذرند و بر تکامل آنها تأثیر می گذارند...
یک هنرمند جوان قصد دارد یک رویداد تاریخی از سال 1941 را بازسازی کند که در آن نظام رومانی به همراه هیتلر به شوروی حمله کرده و جنایات علیه بشریت انجام داده است...
آنها در مورد بازی زیبا صحبت می کنند، اما برای "Laurentiu Ginghina"، این کافی نیست. فوتبال باید اصلاح شود، ساده شود، از محدودیت ها رها شود. گوشه ها باید گرد شوند، بازیکنان به مناطق و تیم های فرعی اختصاص داده شوند، هنجارها اصلاح شوند. با نگاهی به گذشته، او برای اولین بار متوجه شد که قوانین فوتبال اشتباه است...
ورونیکا (Lulu Mihăescu) کریکت (Florian Pittiş)، ملکه مورچهها (Margaret Pâslaru) و گربه خطرناک دانیلا (Dem Radulescu) وارد جنگل میشوند تا جوجه اردکی را که توسط خانم روباه (Vasilica Tastaman) دزدیده شده است، نجات دهد...
سه دوست صمیمی پس از یک جدایی دردناک، یک شرط با هم میبندند: کدام یک از آنها میتواند در سه روز اولین نفر باشد که ازدواج کند. این شرط باعث میشود که آنها در ماجراهای عجیب و خندهدار دخالت کنند...
مستندی که با استفاده از مجموعهای عظیم از عکسهای پلیت شیشهای که به تازگی کشف شدهاند، درباره رومانی در دهههای ۳۰ و ۴۰ میلادی ساخته شده است. صدای آن، بیشتر از نقل قولهایی است که از خاطرات یک پزشک یهودی از همان دوران گرفته شدهاند و به ما نشان میدهد که عکسها چه نشان نمیدهند: صعود ضد سامیتیسم و در نهایت تصویر ترسناک هولوکاست رومانی، ..موضوعی که در جامعه رومانی امروز بسیار بحث برانگیز است...
ویورل یک نوجوان 19 ساله با مادرش در یک شهر دورافتاده زندگی میکند. او هیچ اهداف بزرگی ندارد و از زندگی هم انتظاراتی ندارد. او و دوستش قوس با فعالیتهای غیرقانونی کمی پول درمیآورند و ...
نویسندهای به نام «فیل بلکوود» بعد از نوشتن ۳۰ رمان پلیسی، در گیر بحران خلاقیت قرار گرفته است. او در دادگاه با زن جذاب رومانیایی به نام «نینا» ملاقات میکند که به جرم قتل دستگیر شده است...
نیکو، یک پسر جوان بی خانمان، توسط بروس لی، "پادشاه بدنام جهان اموات" به فرزندی پذیرفته می شود و به همراه او در تونل های زیر بخارست زندگی می کند. همانطور که نیکو بزرگ می شود، متوجه می شود که او پدر کاملی نیست...
سه مشروبخور در یک کافهای به نام «La imigrantul fericit» مشغول به نوشیدن ودکا هستند. اعضای آنها عبارتند از از یک رومانیایی، یک بلغار و یک روس که هر کدام مشکلات خود را دارند. زندگی آنها پس از ملاقات با یک غیبگو تغییر میکند...
یک زوج میانسال به نام های گابریل و گابریلا را روایت می کند که پس از 20 سال ازدواج، زندگی عاطفی خود را از دست داده اند. به عنوان دو غریبه کنار هم زندگی می کنند و هیچ تعامل صمیمانه ای با هم ندارند. اما ...
یک مهماندار پرواز باید در هوا، یک نوزاد را به دنیا بیاورد و در یک رابطه پیچیده مادر / عشق با پسری که در خیابان های بخارست زندگی می کند، درگیر می شود...