دفتر نقاشی دختری در یک برکه میافتد و نقاشیهای او زنده میشوند و شهر را پر از هرج و مرج میکنند. خانوادهی او باید با هم متحد شوند تا این موجودات را که ناخواسته خلق کردهاند، متوقف کنند.
اولین سفر عاشقانه آیریس و آیزاک به عنوان یک زوج با مشکلاتی روبرو میشود. آیریس با این باور که آیزاک همان مرد رویایی اوست و تنها دچار سردرگمی شده، دست به کارهای بهشدت غیرمعقول و مضحکی میزند تا ثابت کند سرنوشت آنها را برای هم قرار داده است.
دختری که برای مرگ نشانهگذاری شده، باید برای زنده ماندن بجنگد و دزدی کند، و از ترسناکترین مردی که میشناسد - پدرش - یاد بگیرد. اقتباسی از رمان برنده جایزه جردن هارپر.
رانندهٔ نوجوان سابقِ خودروهای فراری، پس از ترک گذشتهٔ تاریک خود، ناچار میشود دوباره به آن بازگردد. این اتفاق زمانی میافتد که یکی از کارفرمایان قدیمیاش به او پیشنهادی میدهد که میتواند جان دوستپسر بیمسئولیت و غیرقابل اعتمادش را نجات دهد.
پسر، با روایتهای دلنشین پدرش، زندگی حضرت عیسی مسیح را از بدو تولد سادهاش تا ایثار بینظیرش دنبال میکند و در این میان، به نیروی تحولآفرین ایمان پی میبرد.
بعد از اینکه لی فونگ، اعجوبه کونگ فو، به شهر نیویورک نقل مکان میکند، توجه ناخواسته یک قهرمان محلی کاراته را به خود جلب میکند و با کمک آقای هان و دنیل لاروسو، سفری را برای شرکت در مسابقات نهایی کاراته آغاز میکند.
وو-سئونگ پس از سالها تلاش و پسانداز، سرانجام موفق میشود خانهای برای خود بخرد. اما شادی او دیری نمیپاید؛ زیرا خرید این آپارتمان نه تنها او را با مشکلات مالی و ورشکستگی روبرو میکند، بلکه صداهای عجیب و غریب و آزاردهندهای که از طبقات بالا یا پایین میآیند، آرامش را از او سلب کرده و زندگیاش را به یک کابوس تبدیل میکنند.
در سال ۱۹۹۹، یک زرگر به زادگاهش بازمیگردد. این بازگشت خاطرات عشق تابستانی او را با یک خیاط که ۲۵ سال پیش اتفاق افتاده بود، زنده میکند. با وجود اختلاف سنی بین آنها، زرگر سوگند یاد میکند که داستان عشقشان را بازنویسی کند، اما پس از بازگشت برای یافتن خیاط با مشکل مواجه میشود.
در سرزمینی که آموزش دختران نافرمانی تلقی میگردد، بانویی صاحبنظر، بارقههای امید و مخالفت را برمیافروزد. شهامت ایشان، نهضتی را پدید میآورد که قادر است برای همیشه کشورشان را متحول سازد.
در حالی که یک قاتل نخبه در حال شکار یک رئیس جنایتکار بی رحم است، یک اشتباه او را به یک سراشیبی سقوط می فرستد که به جنگ تمام عیار در خیابان های تایلند تبدیل می شود...
هنگامی که جوانی به شهر خود در مونتانای دهه ۱۸۷۰ بازمیگردد تا میراث خانوادگیاش را مطالبه کند، رازهای مدفون گذشته شهر سربرمیآورند و به خشونت دامن میزنند. او در این میان، بین یک کلانتر که مصمم به برقراری نظم است و یک غریبه مرموز که قصد ویرانی دارد، گرفتار میشود.