3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 72 جایزه دیگر.
داستان فیلم قبل از قصه کتاب سه جلدی ارباب حلقهها اتفاق میافتد و نوعی پیشدرآمد بر آن مجموعه فیلم است. داستان حدود 60 سال بین هابیت و یاران حلقه، اولین قسمت سهگانه ارباب حلقهها را دربر میگیرد. بیلبو باگینز شخصیت اصلی داستان برای پیدا کردن یک گنجینه در سفری پرماجرا با گندالف همراه میشود و در نهایت حلقه را پیدا میکند. فیلم اول رویدادهای کتاب هابیت را دربر بگیرد و فیلم دوم در فاصله 80 سال بین آن رمان و اولین کتاب سهگانه حلقه روی دهد ...
هنگامی که تلاش یک صنعتگر خودسر برای ایجاد یک معبد باستانی چینی منجر به مجروح شدن شدید و اسیر شدن توسط نیروهای دشمن می شود، او باید از ایده های خود برای یک زره قدرت انقلابی استفاده کند تا به عنوان یک ابرقهرمان به مقابله برگردد...
انیمیشن روایتگر بخشی از پویانمایی بلند «ماشینها» میباشد و داستان آن ازین قرار است که ماتر داستان روح نورانی را برای اهالی شهر تعریف میکند. شبحی که او در تمام طول زندگیاش از آن واهمه داشته است. اما…
پس از اینکه مارنی واتسون شوهر آزارگرش را در دفاع از خود میکشد، او به حبس خانگی محکوم میشود. او متوجه میشود که خانه توسط روح خشمگین و خشن شوهر مردهاش تسخیر شده است...
یک متهم سابق به یک آپارتمان قدیمی نقل مکان می کند و در آنجا با یک مشکل خانگی روبرو می شود که شامل یک افسر پلیس، همسرش و دخترشان می شود. با این حال، وقتی او سعی می کند مداخله کند، نفرین مرموز او را به دام می اندازد...
یک جامعهگرا از قراردادهای اجتماعی سرپیچی میکند تا یک بار در زندگی به عشق واقعی شلیک کند، اما بعد از ناپدید شدن یک الماس بیارزش، امیدهایش از بین می رود ...
جیمی ۱۱ ساله، به همراه مادر مدیر اجرایی خود، به آفریقا سفر میکند. او در آنجا با یک زرافه سخنگو و یک دختر محلی آشنا میشود و وارد درگیریهای قبیلهای بر سر زمین میشود. با کمک یک مدال جادویی، آنها به جنگل سفر میکنند و میآموزند که خودباوری بر هر چیزی پیروز میشود.
دختر آمریکایی بنام سوفیا که برای تعطیلات به ایتالیا سفر کرده نامه عاشقانه پیدا میکند که برای شخصی بنام ژولیت نوشته شده و سعی در پیدا کردن صاحب نامه دارد...
شش دانشآموز دبیرستانی و رهبرشان پس از تصادف اتوبوسشان در طوفان شدید گم میشوند. آنها برای شب در یک پارک تریلر متروکه که توسط زنی جذاب به نام نورما اداره می شود، پناه می برند....
داستان دربارهی امدادگری به نام مارکوس است که تلاش میکند جان زن جوانی به نام اما را که مورد حمله با چاقو قرار گرفته نجات دهد. همزمان، بیمار دیگری در همان بیمارستان دو نفر را به قتل رسانده و فرار میکند. مارکوس پس از بازگشت به خانه با خیانت همسرش مواجه میشود.
زنی ۴۰ ساله (کیسی) که هنوز ازدواج نکرده، از صمغ نوعی پوست درخت ترکیه ای برای باردار شدن استفاده می کند! بعد از هفت سال ، او و بهترین دوستش (رولند) که این راز را میداند درگیر است. کیسی بدون اینکه از قضیه خبردار شود و بدون اینکه بداند دهنده ی اسپرم والی است نه رولند، عمل تلقیح مصنوعی را انجام می دهد. حالا هفت سال گذشته و پسر کوچولوی کیسی به جای اینکه شبیه رولند باشد شباهت بسیاری پیدا کرده به والی. به این ترتیب والی راز مهمی دارد که باید آن را افشا کند و قال قضیه را بکند…
برداشتی از فیلم کلاسیک ترسناک کلایو بارکر در سال 1987 که در آن زن جوانی که با اعتیاد دست و پنجه نرم میکند، یک جعبه پازل باستانی در اختیار میگیرد، غافل از اینکه هدف آن احضار سنوبیتها است...
طایفههای در حال کوچ از موجوداتی که نیمهانسان و نیمهکفتار هستند، در حال پرسه زدن و شکار انسان هستند. آنها توسط مردی شکار میشوند که به دنبال انتقام مرگ عزیزانش است.