گوشه نشین سادیست مجنون کسانی را که در قسمت او از جنگل گم می شوند، تعقیب می کند و اسیر می کند. زن جوانی که ماشینش خراب شده می خواهد بفهمد که بعداً با آنها چه می کند....
یک دختر یتیم جوان که وسواس زیادی برای یافتن پدرش دارد توسط یک کلیسای سیار به فرزندی پذیرفته می شود. او بزرگ می شود و نامزد می کند، اما وسواس او برای یافتن مکان پدرش در شرف مرگ است...
هنگامی که دختری که از مافوقهای روسی فرار میکند، یک دیسک کامپیوتری دزدیده شده را روی تامی لی میکارد، کارشناس هنرهای رزمی ناخواسته خود را درگیر وحشتناکترین ماجراجوییاش میبیند....
این فیلم به جزئیات مبارزه ایانکو جیانو می پردازد که او بین پیوستن به مبارزه دهقانان فقیری که از آنجا آمده و در آن سوی قانون کار برای ثروتمندان دویده شده است...
Caragea Voda برای اینکه جواهرات مورد نظر خود را به دخترش، خانم رالو بدهد، یک کارخانه آبجوسازی جدید تأسیس می کند. آنگل ساپتکای بدنام، کاپیتان گروهی از قانون شکنان، در دفاع از دهقانان سربار می ایستد...
یک خلبان جنگنده جنگ جهانی اول به شغل سابق خود به عنوان یک کارآگاه روی می آورد. حال او باید یک کیف 25000 دلاری از حقوق و دستمزد دزدیده شده را بازیابی کند، یک کارمند گم شده را پیدا کند و باند دزدان را که مسئول آن هستند پیدا و مجرمان را دستگیر کند...
کاپیتان بوید که ترفیع خوبی گرفته حالا به یک قلطعه مرموز اعزام شده که در آنجا مردی نجات یافته داستان وحشتناک و آزاردهنده ای در باره آدم خوار ها برایش تعریف می کند …
دیدگاه استنلی کوان در این فیلم هم خاطرات شخصی و هم جمعی نسبت به هنگ کنگ در سال 1997 است. او یک جمله معروف از اپرای کانتونی "شاهزاده چانگ پینگ"، "من انکار می کنم، انکار می کنم، اما در نهایت نمی توانم انکار کنم" را به عنوان استعاره ذکر می کند...
«جانی میلز» ( مکی فایفر ) به همراه «پاتی» ( جانی ویتورث ) و «هایدن» که ساکن محله هلز کیتچن نیویورک هستند دست به یک سرقت مسلحانه میزنند اما بطور اتفاقی هایدن می میرد. جانی پنج سال به زندان می افتد. «گلوریا» ( آنجلیا جولی ) که خواهر هایدن است و جانی را مقصر مرگ برادرش میداند بعد از آزادی او قصد دارد از وی انتقام بگیرد اما نمی تواند...