ماتس استین، یک گیمر جوان نروژی، در سن ۲۵ سالگی بر اثر بیماری درگذشت. والدین او که فکر میکردند پسرشان زندگی منزوی داشته، پس از دریافت پیامهای دوستان آنلاین ماتس متوجه شدند او دوستان بسیاری در سراسر دنیا داشته است.
در اواخر دهه شصت میلادی، زنی در کانادا برندهی بختآزمایی بزرگی میشود و جایزهای به شکل تمبر دریافت میکند. او با این جایزه قصد دارد زندگی خود را متحول کند، اما برگزاری جشن برای چسباندن تمبرها و حسادت همسایگان، نشان از تغییرات اجتماعی و روانی آن دوران دارد.
پس از اینکه یک دختر جوان در یک جامعه کوهستانی مذهبی دورافتاده مرده پیدا میشود، گروهی از دختران نوجوان تصمیم میگیرند با پذیرفتن طبیعت تاریک خودشان، علیه ارواح شیطانی که به اعتقاد آنها دختر را کشتهاند، بجنگند.
پسری یتیم که از زبالهدان نجات پیدا کرده بود، به برادر بزرگترش که در حومه گوا زندگی میکردند و تحت کنترل یک باند مواد مخدر بود، بسیار وابسته شد. هر دوی آنها به ستارههای فوتبال تبدیل شدند، اما مرگ مشکوک مادر آنها تهدید کرد که آنها را از هم جدا کند.
مردی به عنوان پیک موتوری غذا کار میکند و با دنیای امتیازدهی و پاداشها دست و پنجه نرم میکند. همسر خانهدار او برای کمک به درآمد خانواده، شروع به جستجوی فرصتهای شغلی مختلف میکند. او هم از این استقلال تازه پیدا شده هیجانزده است و هم از آن میترسد.
مردی که با گذشته دردناکی دست و پنجه نرم میکرد، تلاش میکرد تا به آینده نگاه کند؛ اما ناگهان متوجه شد زنی که اکنون در زندگیاش حضور دارد، ارتباط عجیبی با گذشتهاش دارد.
فرانک، یک قاتل سابق، با لوسی، زنی گرفتار در دنیای مواد مخدر، دوست میشود. وقتی لوسی شاهد یک قتل میشود، مجبور میشود برای نجات جانش به فرانک پناه ببرد. حالا فرانک باید تصمیم بگیرد که آیا برای محافظت از لوسی، که هیچکس دیگری از او حمایت نمیکند، دوباره به زندگی گذشتهاش بازگردد یا نه.
ارباب اودا نوبوناگا در ژاپنی که در آن سرداران رقیب با یکدیگر میجنگند، قصد دارد با به راه انداختن جنگ علیه چندین طایفه، کشور را تحت کنترل خود درآورد. آراکی موراشیگه، یکی از دستنشاندگان او، شورش میکند و بلافاصله ناپدید میشود...
زنی که از همسرش جدا شده بود، با امید به احیای عشقشان، به او پیشنهاد داد تا با هم به ۳۶ سؤالی پاسخ دهند. اما این آزمایش، به جای تقویت عشقشان، شکافهای عمیقتر در رابطه آنها را آشکار کرد.
تیتی و دیروان با ایجاد یک پناهگاه برای بیخانمانها، چهره ای دلسوز از خود نشان دادند. اما در واقع، این پناهگاه پوششی برای فعالیتهای مجرمانه آنها بود. موقعیت دورافتاده این مکان، شرایط را برای انجام این کارها مساعد کرده بود.
مونسه، زنی مطلقه، برای آخرین بار تصمیم میگیرد تا با خانوادهاش که مدتی است او را نادیده گرفتهاند، دور هم جمع شود و از این فرصت نهایت استفاده را ببرد.
این فیلم به بررسی وضعیت ناپایدار سیستم غذایی آمریکا میپردازد و روت ریچل، نویسندهی سرشناس در حوزه غذا، بهعنوان محقق اصلی این موضوع است. این فیلم برای اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش گذاشته شده است.