مدیکن یک دختر سوئدی از خانواده سطح بالا است که در زمان جنگ جهانی اول که شامل سوئد نمی شد، بزرگ شد. او با خانواده اش با خوشحالی زندگی می کند، دنیا را تجربه می کند و چیزهای شجاعانه و دیوانه کننده ای می سازد...
یک هنرمند ناامید در حالی که با مشکلات مالی خود دست و پنجه نرم می کند به جنون کشیده می شود و در خیابان های نیویورک پرسه می زند و مردم را به طرز وحشیانه ای با مته برق می کٌشد...
در دهه 1700، یک خون آشام از یک زن عادی پسری دارد. مادر می میرد، و او دو قرن تلاش می کند تا به پسر حلیم خود بیاموزد که چگونه یک خون آشام مناسب باشد، اما فایده ای نداشت. اکنون آنها باید از ترانسیلوانیا فرار کنند و در نهایت به فرانسه می روند.
لو فنگ چهار کارشناس کونگ فو بیکار را از یک شهر دیگر استخدام می کند تا لو مانگ را آزار دهند و کسب و کار او را به دست بگیرند. با این حال، نقشه او نتیجه معکوس می دهد و آنها با لو مانگ دوست می شوند...
شخصی یا چیزی، در طول شب به طور تصادفی افراد را میکشد و مثله میکند. پدر اولین قربانی که از بیکفایتی پلیس ناامید شده، به دنبال پاسخ است، حتی اگر پاسخها دور از ذهن باشند...
سه دختر اهل کلرادو تصمیم می گیرند سوار موتور سیکلت خود شوند و به کالیفرنیا بروند. در راه آنها بین مواد مخدر، تجاوز جنسی و موتور سیکلت های دزدیده شده درگیر می شوند...
یک خبرنگار پس از کشف نقشه یک شرکت هواپیمایی برای نجات تجارت خود با خرابکاری در پروازهای کنکورد و از کار انداختن آنها، سعی می کند سقوط یک هواپیما را متوقف کند...
مردی که ده سال پیش در حملهی یک قبیلهی آدمخوار، یکی از دستهای خود و تمام خانوادهاش را از دست داده بود، اکنون بازمیگردد تا دخترش را که در آن زمان نوجوان بود، پیدا کند. اما با صحنهای غیرمنتظره روبهرو میشود؛ دخترش بزرگ شده و به زنی بلوند و زیبا تبدیل شده که اکنون ملکهی همان قبیلهی آدمخوار است.
یک پروفسور به طور تصادفی با فیلم گمشده فیلمبرداری شده توسط یک خدمه مستند مفقود برخورد می کند آن هم در طول یک ماموریت نجات در جنگل های بارانی آمازون و....
پیش درآمدی برای بوچ کسیدی و ساندنس کید (1969) که زندگی این دو قانون شکن را در سالهای قبل از رویدادهایی که در فیلم سال 1969 به تصویر کشیده شد، روایت میکند...
هشت گردشگر که در یک تعطیلات با یکدیگر ملاقات کردند، برای یک سفر ماجراجویانه متحد می شوند. با این حال، همه چیز به طرز وحشتناکی اشتباه پیش می رود و گروه خود را در کوه های بلند گم می کنند...