داستان این فیلم در هندوستان دهه بیست میلادی رخ میدهد و درباره پسری جوان است که با یک اسب پرشور دوست میشود. در این دوران پرآشوب، تلاش این پسر برای رام کردن اسب و سوار شدن بر آن، او را به مبارزات مردم کشورش برای استقلال پیوند میدهد.
وکیلی که به بیماری نادری دچار است و او را از دروغ گفتن باز میدارد، سفری زمینی در سرتاسر فرانسه را آغاز میکند. این اثر، فانتزیای موسیقایی است که در آن، سازهای ترومپت و پیانو با یکدیگر تلفیق شدهاند. موسیقی این اثر، ساختهی ابراهیم معلوف است.
ژان پل، قایقرانِ عاشق، برای رهایی از مشکلات مالی و انزوا، در مسابقهٔ مجازی وندیه گلوب شرکت میکند. او با قرنطینهٔ سه ماهه در قایقش، خود را برای این چالش آماده میکند.
راننده کامیونی که زنی مرموز به نام «سی و هفت» را جابجا میکند، به او مشکوک میشود. اما در ادامه، رازهایی برملا میگردد که نشان میدهد خود راننده نیز در این ماجرا بیگناه نیست.
یک مدیر اجرایی جوان تبلیغاتی اهل مونترال که به چوپانی در منطقه پروونس روی آورده، با یک کارمند دولتی که بیمحابا از شغلش استعفا داده، ماجراهای گوناگونی را از سر میگذراند.
در سرمای زمستان و در میان کوههای آلپ پوشیده از برف، ماری، ۴۵ ساله، برای گذران زندگی، با کمک معشوقهاش الکس، افسر پلیس مرزی، کارتنهای سیگار را بین فرانسه و ایتالیا قاچاق میکند. زمانی که او با یک پناهنده جوان به نام سلیمان آشنا میشود که حاضر است برای پیوستن به خواهر کوچکش هر کاری انجام دهد، ماری در گردابی گرفتار میشود که بسیار خطرناکتر از آن چیزی است که تصورش را میکرد.
در نوامبر سال ۲۰۰۰، ایو پارلیه، دریانورد، خود را برای رقابت در وندیه گلوب، اورست مسابقات دریایی، آماده میکرد. این سفر انفرادی دور دنیا، بدون هیچ توقف یا کمکی، بهترین فرصت برای درخشش او بود.
گروهی از دانشآموزان به رهبری هان-چئول، با پیروزی در مسابقات رزمی مدرسه، جایگاه خود را ارتقا میدهند. اما آشنایی با استاد جین-مان، تغییری اساسی در زندگی آنها ایجاد میکند.
شش نفر با اختلالات وسواسی-اجباری مختلف در اتاق انتظار یک روانشناس جمع میشوند. در ابتدا مضطرب و آشفته، با تعامل با یکدیگر متوجه میشوند که میتوانند به هم کمک کنند و شاید گردهمایی آنها تصادفی نبوده است...
یک قاتل حرفهای که در یک سازمان مخفی زیرزمینی فعالیت میکند، مدام بین کابوسهای وحشتناک و واقعیت زندگیاش دست و پنجه نرم میکند. هنگامی که آخرین ماموریتش کشتن مادری سوگوار است، پی میبرد که هدفش بسیار نزدیکتر از آن چیزی است که تصور میکرد.
دانشآموزان سال آخر دبیرستان، در آخرین سال تحصیلی خود، باید برای کسب دیپلم خود تلاش کنند و همچنین در مسابقات المپیک زمستانی بین مدارس، که رقابتی نفسگیر است، به پیروزی دست یابند.
جوآن دیگر عاشق ویکتور نیست، اما احساس میکند که با او صادق نیست و این او را آزار میدهد. آلیس، بهترین دوستش، به او اطمینان میدهد: خودش هم نسبت به شریک زندگیاش، اریک، احساس شور و اشتیاق ندارد،پس از آنکه جوآن ویکتور را ترک میکند و ویکتور ناپدید میشود، زندگی آنان دستخوش تحولات ناگوار میگردد...
داستان درباره مربی شکست خورده ای است که به تیمی از دختران والیبالیست می پیوندد. این تیم، همواره بازنده بوده و برای حفظ بقا، تنها به یک پیروزی نیاز دارد. اگر آن ها حتی یک مسابقه را ببرند، مالک تیم از انحلال آن صرف نظر خواهد کرد.
چیساکو ساتویا، نویسندهای که با پدرش اختلاف داشته، برای مراقبت از او به زادگاهش بازمیگردد. او پسری آسیبدیده را نجات میدهد و برای محافظت از او، دروغی بزرگ میگوید.