شان کامز، ملقب به دیدی کامز، که زمانی یکی از قدرتمندترین چهرههای موسیقی هیپ هاپ بود، با اتهامات سنگینی روبرو شد و دیگر نتوانست با پول از مجازات فرار کند.
ادیسه، پس از بیست سال دوری از خانه، به ایتاکا بازمیگردد و با مشکلات بزرگی روبهرو میشود. همسرش اسیر شده و پسرش در خطر است. او باید با استفاده از قدرت و هوش خود، خانوادهاش را نجات دهد و به پادشاهی خود بازگردد.
سرهنگ هنری بوکت به همراه گروهی متشکل از سربازان بریتانیایی، هایلندرهای اسکاتلندی و داوطلبان آمریکایی، مأموریت یافت تا جان صدها مرد، زن و کودک را که در محاصرهی فورت پیت با خطر مرگ حتمی یا حتی بدتری مواجه بودند، نجات دهد.
چیاو یان که در یک شهر مرزی بزرگ شده بود، بعد از سالها تلاش سخت، به یک بازیگر مشهور تبدیل شد اما تحت فشار زیاد، با احتیاط راه خود را ادامه داد. در همین حین، خواهرش که سالها بود با او ارتباطی نداشت، ناگهان ظاهر شد.
اسکای رایلی، ستاره جهانی پاپ که قرار است تور جهانیاش را آغاز کند، شروع به تجربه رویدادهای ترسناک و غیرقابل توضیح میکند. با افزایش وحشتها و فشارهای شهرت، اسکای مجبور میشود با گذشتهاش روبرو شود.
مردی که حافظهاش را از دست داده بود در شهری ناشناخته بیدار میشود و به دنبال کشف حقیقت درباره گذشته خود میگردد. او با کمک متحدانش به یک باند قدرتمند نفوذ میکند و در نبردی فراتر از زمان شرکت میکند در حالی که سرنوشت بر او سایه افکنده است.
ابی بلیدکات، صاحب یک فروشگاه ویدیویی، کسبوکار خود را با قتل نوجوانان و شبیهسازی صحنههای فیلمهای ترسناک رونق بخشیده است. او بهعنوان اولین زن قاتل سریالی، در این مسیر با چالشهایی روبرو میشود و به زودی متوجه میشود که پشت این قتلها، واقعیتهای بسیار تلختری نهفته است.
صدایی که ادعا میکند متعلق به یک اسب آبی است. صدایی که مفهوم گذر زمان را درک نمیکند. پپه، اولین و آخرین اسب آبی کشته شده در قاره آمریکا، داستان خود را با همان شیوایی و روانی زبان گفتاری مردم این نواحی روایت میکند.
اما برای نجات پدرش، راهی سفری طولانی و پرماجرا به قطب جنوب میشود. او پس از رسیدن به آمریکای جنوبی، با مشکل پیدا کردن کشتی روبرو شده و مجبور میشود به صورت مخفیانه سوار یک کشتی تفریحی شود. در این سفر، با مهندسی به نام اندی آشنا میشود.
یک خانواده برای تعطیلات به یک پناهگاه دور افتاده میروند اما وقتی متوجه میشوند جزیرهای که در آن هستند توسط یک قاتل زنجیرهای اشغال شده، همه چیز به طور غیرمنتظرهای تغییر میکند.
موسیقی جاز و مبارزه علیه استعمار در جریان جنگ سرد، درهم تنیده شدند. این پیوند زمانی به اوج خود رسید که دو هنرمند جاز، در اعتراض به قتل یک رهبر آفریقایی، جلسه شورای امنیت سازمان ملل را برهم زدند.
پدری و پسر که به عنوان نگهبان امنیتی در یک شرکت حمل پول زرهی کار میکردند، در حالی که روی یک پل بودند با گروهی از دزدان احتمالی روبرو شدند. آنها محاصره شدند و مجبور بودند برای فرار و زنده ماندن، نقشه ای بکشند.