4 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 15 جایزه و نامزد دریافت 68 جایزه دیگر.
«باربارا کاوت» (دنچ) سال هاست که در يک مدرسه ي بريتانيايي تدريس مي کند. «شبا هارت» (بلانشت) مورد توجه «باربارا» قرار مي گيرد و اين دو خيلي زود دوست مي شوند. تا اين که يک شب که «باربارا» تا ديروقت در مدرسه مانده شاهد صحنه اي مي شود که نمي بايست مي ديد. حالا او چيزي را مي داند که افشايش ممکن است زندگي خانوادگي «شبا» را به خطر اندازد...
ادی یک سرباز کهنه کار و خسته از زندگی است . او به صحرا می رود و در آن جا سرگردان می شود در نزدیکی یک شهر با چند ارازل و اوباش روبه رو می شود و آن ها هم موتور او را می گیرند و هم او را به حد مرگ کتک می زنند. حالا او می خواهد انتقام خودش را از آن ها بگیرد...
نورمن، مرد جوانی که خیلی عاشق دوست دخترش است، در جشن تولد پدر او که در هتلی برگزار میشود شرکت میکند. اتفاقاً در همان هتل، فرقهای در حال آماده شدن برای تولد خدایی است که آن را میپرستد.
در سال 1939 هنگامی که یک شکارچی انگلیسی با تفنگ آدولف هیتلر را هدف قرار می دهد، او را دستگیر می کنند، شکنجه می دهند و رها می کنند تا بمیرد. او فرار می کند اما اسیرکنندگانش او را تا انگلستان تعقیب می کنند...
یک بازرس با یک باند کوچک اما قدرتمند ویتنامی-چینی، پس از یک سری جنایات و تلاش برای قتل و قرار دادن یک پلیس مخفی و دوستش در خطر بزرگ، وارد میدان می شود...
یک آدم کوچولو، تیم بیسبال را به ژاپن می برد تا با بهترین تیم بیس بال لیگ کوچک این کشور مسابقه دهد، که جرقه ای از ماجراها و اتفاقات ناگوار را به دنبال دارد...
یک پیشخدمت کوکتل به طور تصادفی جان یک دیپلمات مهم عرب را نجات می دهد . او که در کانون توجه رسانه ها قرار می گیرد، توسط وزارت پروتکل ایالات متحده استخدام می شود، اما به زودی متوجه می شود که دنیای شیطنت های سیاسی برای استعدادهای خاص او مناسب نیست...