یک عکاس که مصمم است با ثبت عکسی نادر از یک دانه برف دوازده ضلعی، نمایشگاه خود را کامل کند، از دوست دوران کودکی خود کمک میگیرد و آنها راهی سفری میشوند که هرگز فراموشش نخواهند کرد.
روبنشتاین با جسارت تمام، موریس راول را برای آهنگسازی موسیقی بالهی بعدی خود انتخاب میکند. راول در پاسخ به این اعتماد، اثری بینظیر خلق میکند که به نام "بولرو" شناخته میشود و به بزرگترین موفقیّت او تبدیل میشود.
این فیلم سفری به اعماق پیچیدگیهای دوستی است. داستان در پسزمینهای از یک جشنوارهی شادمانه دانشگاهی روایت میشود و به بررسی روابط ظریف بین دو دوست میپردازد که مسیرهایشان از هم جدا میشود و رقابت سختی را بین آنها رقم میزند...
فرار زندانی شماره ۲۹۹ از زندان کالاگاتی، بدون به جا گذاشتن هیچ سرنخی، معمایی را برای دو کارآگاه استخدامشده توسط اداره پلیس رقم میزند. تحقیقات آنها به کشف شگفتانگیزی منجر میشود.
سریکانث نابینا، با وجود چالشها، به امآیتی راه یافته و شرکتی را برای کمک به افراد نابینا تأسیس میکند. داستان او نشاندهنده موانعی است که افراد نابینا در تحصیل و کار با آنها روبرو هستند.
اما، زنی متأهل با دو فرزند، در حومه نیوجرسی زندگی آرامی دارد. او رازی پنهان دارد: یک قاتل اجیرهای است. این راز زمانی فاش میشود که اما و همسرش دیو برای ایجاد تنوع در زندگی مشترکشان، تصمیم به نقشآفرینی میگیرند.
یک استاد دانشگاه که به عنوان قاتل برای اداره پلیس شهر خود به صورت پنهانی کار میکند، زمانی که به زنی که از خدمات او استفاده میکند، جذب میشود، به قلمروی خطرناک و مشکوکی قدم میگذارد.
سوکان، رازدار ادهی و کارونا، دو دوست دوران کودکی، در موقعیتی قرار میگیرد که وفاداری و عزت نفس او را به چالش میکشد. او باید بین دو راهی دشوار یکی را انتخاب کند.
این اثر داستانی از رویدادهای واقعی یک قاتل زنجیرهای الهام گرفته شده است که هویت او همچنان ناشناخته باقی مانده و ممکن است در حال حاضر نیز در جامعه حضور داشته باشد.
در دوران اشغال اسپانیا، کشیشی به نام پدر سورن مالاری در قرن نوزدهم زندگی میکرد. داستان زندگی او حکایتی غمانگیز و هولناک از سقوط به جنون است. گفته میشود مالاری برای کمک به مادر بیمار خود، دست به قتل ۵۷ نفر زده است.
به دنبال ناپدید شدن خواهرش، زنی سرخپوست که در کار کلاهبرداری است، خواهرزاده خود را از خانه پدربزرگ و مادربزرگ سفیدپوستش میرباید و با او به سوی گردهمایی ایالتی رهسپار میشود تا تنها بازماندگان خانوادهاش را در کنار هم نگه دارد.
تلمای پونی آرزوی دیرینهای داشت که به اسب تک شاخ تبدیل شود. تا اینکه یک روز، به لطف یک اتفاق نادر و شگفتانگیز، آرزوی او به حقیقت میپیوندد و تلما به یک ستاره پاپ بینالمللی تبدیل میشود. اما این شهرت ناگهانی، بهایی غیرمنتظره برای تلما دارد.
این داستان درباره سه دوست دوران کودکی به نامهای نورا، جینی و مری است که هر تابستان را در یک اردوگاه تابستانی با هم میگذراندند. سالها بعد، زمانی که فرصتی برای دور هم جمع شدن در یک اردوی تابستانی دوباره به وجود میآید، آنها از آن استقبال میکنند.
گروهی از دانشجویان رقص در حال فیلمبرداری یک اثر تجربی بودند که ناگهان، اتفاقی هولناک رخ میدهد. یکی از اعضای گروه که پیش از این فوت کرده بود، به طور معجزه آسایی زنده میشود. این رویداد عجیب و غریب، دانشجویان را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و آنها را وادار میکند تا به کاوش در ماهیت این پدیده ماوراء الطبیعه بپردازند. آنها با الهام از آموزههای شمنی، به دنبال درک معنای عمیقتر این اتفاق و پیامی هستند که برای آنها دارد، میباشند.
داستانی که در دهه 1930 اتفاق می افتد و بر تیم قایقرانی دانشگاه واشنگتن تمرکز دارد، از آغاز آنها در دوران رکود اقتصادی تا کسب مدال طلا در المپیک برلین 1936...