داستان از سفر عوامل هالیوود به شهر کوچک کوینسی میگوید که ثروتمندان پنهانی در زمینه تولید نوشابه کراون کولا دارد. در این میان، سامر جنکینز و یک استعدادیاب به دنبال یافتن لوکیشن و بازیگران فرعی هستند و یکی از افراد گروه فیلمبرداری به نام کول مستن، به سامر و یک دختر جنوبی علاقهمند میشود.
ملاقات بین یک مرد ه.م.ج.ن.س.گ.ر.ا.ی عاشق مردان متاهل و یک مرد متاهل پنهانکار، هردو را مجبور به رویارویی با خواسته های واقعی شان در زندگی عاشقانه می کند.
این نسخه از داستان از دیدگاه B.A.H. هومبوگ پس از اینکه ابنزر اسکروج از کمک به فقرا یا صرف شام کریسمس با برادرزادهاش امتناع میکند، روح شریک تجاری و دوست سابق خود، جیکوب مارلی، از او دیدن میکند. مارلی به او می گوید که راهش را تغییر دهد و اسکروج این را رد می کند و آن را دیوانگی می داند. سپس سه روح از او دیدن میکنند، همه کسانی که همه را بخوانید
تالبوت، با جعل اسناد و اعمال زور، بر منطقهای وسیع حکومت میکند و مردم را به شدت تحت فشار قرار میدهد. گروهی مرموز به نام "سوارکاران شب" برای مقابله با ظلم و ستم او دست به کار میشوند.
"اگبرت سوسه" که از طرف خانواده دستکم گرفته می شود،برای جایگزین شدن با یک کارگردان الکلی استخدام شده،سپس یک سارق بانک را دستگیر کرده و به عنوان نگهبان در بانکی که نامزد دخترش تحویلدار آن است استخدام می شود...
باب و گرتا دی یاگر پس از چهل سال زندگی مشترک خوشبخت، به زندگی پربار خود مینگرند. پسرانشان استیو، کارگردان موفق، و کارل، آشپز آیندهدار، نیز زندگی خوبی دارند. همسر استیو، بیلی، نویسنده کتاب پرفروشی درباره خوشبختی است و آنها قصد دارند تشکیل خانواده دهند.
در سال ۱۹۴۱، هنگ کنگ به دلیل حضور پناهندگان جنگی و افراد سودجو، به شهری پر آشوب شبیه شده بود. در جریان حمله ناگهانی ژاپنیها به این شهر، وعدهای که یک سرباز کانادایی در شب کریسمس داده بود، به دلیل وقوع جنگ، عملی نشد.