"اوکازاکی تومویا" دانش آموزش سال سوم هستش که غالبا هیچ وقت درسش را جدی نمی گیرد همیشه سر کلاس ها دیر می کند و همکلاسی های خود را آزارمی دهد مخصوصا کسانیکه درحال آماده کردن خود برای امتحان های فارغ التحصیلی هستند در واقع این " اوکازاکی " داستان ما هیچ دوست نزدیکی برای خودش نداره ولی عشق دختر قصه ی ما "کلاناد" این پسره رو مجبور می کنه که تغییر کنه ...
داستان فیلم در قرن نوزدهم میلادی اتفاق میافتد و ماجراهای پسر جوانی به نام جِی کاوندیش را دنبال میکند که راهیِ سفری طولانی برای پیدا کردن تنها بازمانده ی فامیلش می شود. اما
“استاد گرگوری” که یک محافظ سرزمین است ، به عنوان پسر هفتم شناخته می شود. او دارای قدرت های فراوانی برای مقابله با شرورترین موجودات دنیا و خبیث ترین جادوگران هستی میباشد. اما او دیگر مثل سابق نمیتواند با همه ی آنها مبارزه کند ، برای همین او به دنبال فردی مورد اعتماد می گردد که بتواند جا پای او بگذارد. در همین حین او با پسری که در مزرعه ای زندگی میکند آشنا می شود و وقتی نشانه هایی در آن پسر می بیند تصمیم می گیرد به او تعلیم دهد که چگونه با تاریک ترین موجودات سرزمین مقابله کند و …
: سامبا ۱۰ سال پیش از سنگال به فرانسه مهاجرت کرده است. او در این مدت شغل های زیادی را امتحان کرده است. از طرفی دیگر آلیس که یک مدیر ارشد است نیز از کار خود خسته شده است. سامبا حاضر است هرکاری کند تا به شغل مدیریتی برسد، اما آلیس می خواهد کنار بکشد و به زندگی اش برسد، تا اینکه
داستان در دوران فرمانروایی سه امپراتور (دورهای از تاریخ چین شامل فروپاشی امپراتوری هان و آشوب کلاهزردها. در این دوره سه حکومت بر سرزمین چین فرمانروایی میکردند) اتفاق می افتد، و در مورد پادشاهی بزرگ هست که به همراه مردمش از میهنشان اخراج میشوند. پادشاه قصد دارد به هر قیمتی شده سرزمینش را دوباره پس بگیرد برای همین متوسل به راه های مخفی و اسرار آمیز برای پیروزی در جنگ ها میشود...
داستان فیلم در مورد مدیر یک استودیوی موزیک می باشد که در پی دختری اهل کابل با صدای فوق العاده است تا او را راضی کند در مسابقه ای تلویزیونی به نام افغان استار شرکت کند اما …
دختره نوجوانی را از خانه و خانواده اش جدا می کنند و به یک مدرسه دولتی می فرستند جایی که دانش آموزان بومی را به اعضای قابل قبول جامعه سوئد تبدیل می کنند.
فیلم درباره یک روانپزشک است که از کابوس هایی وحشتناک از آثار هنری او را عذاب میدهند ، او تصمیم میگیرد با کمک از چهار نفر از بیمارانش که دزدان حرفه ای هستند این آثار هنری را بدزدند زیرا معتقد است با از بین بردن این آثار ، کابوس ها نیز ناپدید میشوند، او را بعنوان "جمع کننده" میشناسند.
مورت رینی نویسنده داستانهای جنائی پر فروش و عامه پسند است. او از هنگامیکه ایمی ، همسرش به او خیانت کرده و با مرد دیگری ارتباط برقرار کرده به همراه سگش عازم کلبه ای دور افتاده در جنگل شده است. او امیدوار است تا با سرگرم کردن خود از طریق نوشتن یک ناول جنایی تازه ، از فکر خیانت همسر سابقش رهایی یابد، اما...
بیکر دیل ناخدای یک قایق ماهیگیری به نام سرنتی است که در یکی از سفرهایش به یک جزیرهی آرام و گرمسیر به نام پلیموث هدایت میشود. اما زندگی آرام او وقتی خراب میشود که در این شرایط درخواست مستاصل کنندهای را از کارن همسر سابقش دریافت میکند. کارن در نامه به دیل التماس میکند تا او و پسر کوچکشان را نجات دهد...
داستان این فیلم درباره دختری جوان به نام آنجلا ( با بازی اما واتسون ) است که توسط پدرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. قضیه وقتی دشوار تر می شود که پدر و دختر ، هر کدام داستانی متفاوت از این حادثه را به یاد دارند. نیز پدر هم اصلا این اتفاق را به خاط نمی آورد...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 22 جایزه و نامزد دریافت 79 جایزه دیگر.
«مایک سالیوان» برای یکی از سران مافیای امریکا بنام «جان رونی» آدم می کشد. سالیوان رونی را بعنوان یک پدر نمونه، الگوی خود قرار داده است. با این حال وقتی که پسرش او را در حال انجام قتل می بیند، مایک سالیوان تلاش می کند تا جان پسرش را نجات دهد و از سوی دیگر از کسانی که او را به مسیر اشتباه کشاندهاند انتقام بگیرد…
زمان: 1814 .مکان: ادو .در حال حاضر شناخته شده با نام توکیو....در یکی از پر جمعیت ترین شهرستان ها در طول تاریخ پر از سامورائی، دهقان، اشراف، هنرمندان، و حتی موجودات فرا طبیعی ... هنرمندی از دهه ی پنجاه Tetsuzo کسی که با هنر تمامی مردم ژاپن را به سمت خودش می کشید در آتلیه ای که بیشتر به زباله دانی شبیه شده بود پر از شلوغی و هرج و مرج اون روزها و روز ها وقت صرف می کرد تا هنر خلق کنه از Bodhidharma غولپیکر تصویری در صفحه ای 180 از کاغذ با دو گنجشک کوچک که به نظر طعنه آمیز میرسید به خاطر پول به خاطر نوشیدنی هر کسی ممکن بود اون را به خاطر انجام کاری که علاقه داشت متهم کنه ولی اون توجهی نداشت...