فرمانده سابق نیروهای ویژه آمریکایی مهاجمان آمریکایی، کاپیتان رابرت تاملین، خود را موظف می بیند که یک راز باستانی را که در اعماق چند جهان پنهان شده است، کشف کند...
کمدین ترور نوآ میزبان جوایز گرمی در لس آنجلس است، با نامزدهایی از جمله بیانسه، کندریک لامار، ادل، برندی کارلیل، مری جی بلیج، دی جی خالد، تریوس "رویا" گستیلد دیامانت، رندی مریل، هری استایلز و ....
کارا دورانت، نویسنده پس از سالها پسانداز، سرانجام خانه رویاییاش را در ساحل رودخانه زادگاهش میخرد، اما در میابد که یک سد آبی درست در مقابل آن ساخته میشود که توسط رایلی ایوانز خوشتیپ و عشایری رهبری میشود...
در شبی که ماه گرفتگی کامل رخ می دهد، صدای غریبه ای از آینده از طریق رادیو عتیقه داخل اتاق یونگ (یئو جین-گو) طنین انداز می شود. "می شنوی؟" رادیوی اسرارآمیز دو دانشجوی کالج را که بیست سال از هم فاصله دارند به هم متصل می کند. آنها هر شب چت می کنند، داستان های عاشقانه یکدیگر را به اشتراک می گذارند و ...
وبلاگ نویس کالی و دوستانش برای شناور سالانه خود به سمت رودخانه می روند،مهمانی آنها مرگبار می شود زیرا یک نیروی ماوراء الطبیعه شوم آنها را در کشمکش مرگ و زندگی فرو می برد و آنها را مجبور می کند با ترس های خود روبرو شوند...
"جزیره جکپات - بازگشت کومانتونگ" به گسترش وسواس و تردید در مورد یکی از ترسناک ترین خدایان جنوب شرقی آسیا ادامه می دهد. واقعاً چه کسی پشت این چهره شیطانی و هیولایی پنهان شده و اسرار وحشتناکی را در اختیار دارد؟...
تد و آندره دو دوستی هستند که هیچ برنامه ای برای کریسمس ندارند. اواخر یک شب در ماه دسامبر، مهمان عجیبی با درخواستی غیرمعمول برای کمک از آنها دیدن می کند...
از داک الکساندر از ماموران نیروهای ویژه خواسته می شود تا به صورت مخفیانه با کارتل مواد مخدر مکزیک آتش بس برقرار کند. زمانی که فرماندار اوکلاهاما ریچارد جفز اعدام یکی از اعضای بلندپایه کارتل را در تلویزیون جشن می گیرد، رئیس ستاد و داک او را از صلحی که به تازگی به پایان رسانده اطلاع می دهند. اما خیلی دیر شده ، زیرا کوکو، مرد کارتل، دختر داک، دیکسی را برای انتقام هدف می گیرد ...
تال 17 ساله به تازگی با پدر و مادرش به یک شهر کوچک نقل مکان کرده است، زیرا مادرش آنجا شغل جدیدی در پلیس محلی پیدا کرده است. پس از کشته شدن وحشیانه یک دانش آموز در یک مهمانی که تال در آن شرکت کرده بود ، او به یک شاهد اصلی تبدیل می شود...
بیل و جانت در حالی که خانواده هایشان در حال جنگ هستند عاشق هم می شوند. در مواجهه با نارضایتی، آنها به سیاره ای دور فرار می کنند و مادربزرگ اسمو و پدربزرگ اسمد باید اختلافات خود را کنار بگذارند و با هم همکاری کنند تا آنها را به خانه بازگردانند...
در آینده نزدیک. ندامتگاه های قدیمی خاطره شده . اکنون زندانیان دوران محکومیت خود را در خواب عمیق می گذرانند. تا این که روزی دیوید دامیانی، روانشناس زندان، خود را با زندانی مواجه می کند که کنترل خود را بر او از دست داده ...