"جنیفر" نویسنده است که بر روی یک کتاب جدید کار می کند و برای به پایان رساندن آن به مکانی در خارج از شهر می رود.او کلبه ای در خارج از شهر اجاره می کند اما این کار او توجه چند مرد محلی را جلب می کند.آنها به "جنیفر" در دهکده حمله می کنند.پس از این حمله او که بهبودی خود را بدست آورده شروع به انتقام گیری می کند...
به مردی که از کشتن تصادفی یک دختر جوان در حین کار ضربه روحی وارد شده است، مأموریت مییابد تا مادرش را از بین ببرد و مبارزه نهایی را برای نجات جان او آغاز میکند.
دیوید دریتون یک نقاش است که بهمراه پسرش بیلی در یک شهر کوچک زندگی می کند. او یکروز که مشغول کار در گالری نقاشی می باشد ناگهان طوفان مهیبی باعث شکستن یک درخت و افتادن آن بر روی پنجره استدیو می شود. دیوید با دیدن این شرایط بهمراه بیلی و همسایه شان برنت عازم مرکز شهر می شود تا از فروشگاه مرکزی مقداری مایحتاج ضروری برای مقابله با طوفان خریداری کند. در همین موقع مه عجیب و مرموزی شهر را فرا می گیرد و رفته رفته غلیظ تر می شود. دیوید و سایر افرادی که در فروشگاه هستند ناگهان با مردی با سر و وضع خونین مواجه می شوند که سراسیمه وارد فروشگاه می شود. در ادامه آنها متوجه می شوند که موجودات خطرناکی در مه وجود دارند که انسانها را مورد حمله قرار می دهند. دیوید در این شرایط می کوشد تا همه را آرام کرده و راه حلی منطقی برای این موضوع پیدا کند اما زنی به اسم کارمودی معتقد است که خداوند بخاطر گناهان آنها این بلا را بر سر آنها نازل کرده است…
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 12 جایزه دیگر.
فرشته ای که مآمور هدایت ارواح مردگان پس از مرگ آنهاست (نیکلاس کیج)، به اقتضای وظیفه اش، با آدم*ها و زندگی آنها آشنا می*شود. زندگی آدم*ها روی زمین برای او موضوع جالبی بوده تا اینکه عاشق دختر پزشکی می*شود (مگ رایان) که به خاطر فوت بیمارش در حین عمل جراحی قلب، متآثر شده و روی پلکان بیمارستان محل کارش، گریه می*کند. علاقه به آن دختر و اشتیاق برای درک احساس او و آدم*های دیگر نسبت به زندگی و کشف علت علاقهء آنها به زندگی زمینی،
یک زن بعد از جدا شدن از دوست پسرش که به تازگی ازدواج کرده ، سعی می کند زندگی خراب شده اش را درست کند. اما به طور تصادفی دوست پسرش را در حال خیانت به همسر جدیدش می بیند و این سبب می شود تا بتواند نقاط مشترکی را با همسر او بیاید و دشمنش تبدیل به دوستش می شود. بعد از سومین طلاق، سه زن شکست خرده تصمیم می گیرند انتقام دروغ ها و رویاهایشان را از مرد خیانت کار بگیرند...
«اسلوین» (جاش هارتنت) که با فرد دیگری اشتبه گرفته شده است، ناخواسته وارد جنگ دو رقیب بزرگ تبه کار در شهر می شود. در همین هنگام اسلوین تحت تعقیب کارآگاه بی رحمی بنام «بریکوسکی» و همینطور یک قاتل بدنام مشهور به «گودکت» (بروس ویلیس) است...
داستان کورومی ابیسوزاوا، یوکی تاکیا، یوری واکاسا و میکی نائوکی که در یک دبیرستان در ژاپن تحصیل میکنند، آنها همدیگر را میشناسند زیرا در خوابگاه مدرسه زندگی میکنند و یک باشگاه مدرسه دارند. دختران مدرسه ای در حال تفریح هستند تا زمانی که شیوع زامبی رخ می دهد و جمعیت مدرسه را آلوده می کند...
دیوید چیانگ، ستاره محبوب بینالمللی، در نقش شیشیم، راهب شائولین جنوبی که معبد را از نابودی نجات داد، ایفای نقش میکند. لو لیه، اولین ستاره بینالمللی شاو، نیز در نقش پائی می، راهب متمرد شائولین، به او میپیوندد. این فیلم یک حماسه واقعی هنرهای رزمی است...
امیلی جنگینز (رنی زلوگر) یک مددکار اجتماعی است که به کار خودش صمیمانه عشق می ورزد. امیلی گرچه با مقوله ی خشونت های خانوادگی آشنایی کامل دارد اما زمانی که رسیدگی به پرونده ی شماره ی ۳۹ را که مربوط به دختر ده ساله ای به اسم لیلیت سولیوان می شود...
«ماتیو» ، دانشجویی امریکایی که در پاریس تحصیل می کند، با خواهر و برادر فرانسوی به نام های «تئو» و «ایزابل» آشنا می شود که مثل او، عاشق فیلم و سینما هستند. در حالی که شورش های دانشجویی مه ۱۹۶۸ در بیرون از آپارتمان آنان اوج گرفته، این سه دوست، رابطه ای غریب را برقرار می کنند…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 14 جایزه و نامزد دریافت 42 جایزه دیگر.
یک پدر به منظور اینکه فرزندانش از دنیای ماشینی خودشان خارج شده و معنای واقعی زندگی را درک کنند، سفری را به همراه آنان به جنگل های شمال آمریکا آغاز می کند و...
مهندسی از توکیو وارد جزیره ای استوایی می شود تا با حفر یک چاه، به کارخانه شکر آن نزدیکی کمک کند. او با خانواده "فوتوری" که به دلیل شکستن سنتهای قدیمی مورد تنفر اهالی هستند آشنا شده و...
کیت دختر نوجوان و زیبایی است که با مادرش زندگی می کند و در زمینه برقراری ارتباط اجتماعی تجربه ای ندارد . مادر کیت زنی بی توجه به مسائل اخلاقی است که هر بار که در یک رابطه عشقی شکست می خورد از محل اقامتشان به جای دیگری نقل مکان می کند و بنابراین کیت همیشه دختری تنها بوده و هیچ دوستی ندارد . از سوی دیگر جان تاکر که پسری خوش تیپ و خوش هیکل و کاپیتان تیم بسکتبال مدرسه است و تجربه زیادی در ارتباط با دختران دارد همزمان با سه تا از دخترهای مدرسه به اسامی هیدر ، کری و بت دوست می شود و در ادامه هر سه آنها را رها می کند . دخترها که متوجه این موضوع شده اند با هم متحد شده و تصمیم می گیرند از جان انتقام بگیرند . بنابراین آنها نقشه ای طرح می کنند که کیت را به نحوی با جان آشنا کنند و سپس کاری کنند که کیت او را رها کند تا دل جان بشکند اما در ادامه مشخص می شود که کیت و جان واقعاً دلباخته هم شده اند.
سه دختر نوجوان بریتانیایی برای جشن گرفتن گذار به بزرگسالی، به تعطیلات میروند. آنها در این تعطیلات مینوشند، به کلوب میروند و با پسران ارتباط برقرار میکنند. این تعطیلات باید بهترین تابستان زندگی آنها باشد...