"اوکازاکی تومویا" دانش آموزش سال سوم هستش که غالبا هیچ وقت درسش را جدی نمی گیرد همیشه سر کلاس ها دیر می کند و همکلاسی های خود را آزارمی دهد مخصوصا کسانیکه درحال آماده کردن خود برای امتحان های فارغ التحصیلی هستند در واقع این " اوکازاکی " داستان ما هیچ دوست نزدیکی برای خودش نداره ولی عشق دختر قصه ی ما "کلاناد" این پسره رو مجبور می کنه که تغییر کنه ...
وان پیس: لگدکوب، فیلمی جدا از خط داستانی اصلیه که بیستمین سالگرد انیمه رو جشن میگیره. مانکی دی لوفی و دزدان دریایی کلاه حصیری به جشنوارهی دزدان دریایی بزرگی دعوت میشن که خیلی از شخصیتهای سرشناس تمام سریال داخلش شرکت دارن و قراره با کلاه حصیریها رقابت کنن تا گنجینهی راجر رو پیدا کنن. کلاه حصیریها همچنین به دشمنی جدید به نام بولت که عضو سابق خدمهی راجر بوده، برخورد میکنند...
داستان فیلم به Deku و All Might میپردازد که به جزیره ی شناور دست ساز بشر برای یک نمایش عجیب سفر میکنند که جزیره هک میشود و ساکنان جزیره گروگان گرفته میشوند...
در داکوتای شمالی دو خواهر غریبه درمییابند که مادرشان فوت کرده است و یک قرض بسیار سنگین از خود به جای گذاشته است. اکنون آنها میبایست هر طوری که شده است آن قرض را پرداخت کنند و…
"وان پیس" داستان یک دزد دریایی به نام "مانکی دی. لوفی" است که به دنبال بزرگترین گنج دنیا، "وان پیس"، است. این گنج توسط "گلد راجر"، پادشاه دزدان دریایی، پنهان شده است. لوفی و خدمهاش در طول سفر خود با چالشها و خطرات زیادی روبرو میشوند، اما آنها مصمم هستند تا به هدف خود برسند.
کودو شینچی یک کارآگاه هفده ساله دبیرستانیه که مردم اونو شرلوک هلمز جدید میدونن. اگر چه اون یک شب بعد از ملاقاتی که با معشوقه ی دوران بچگیش ( ران ) داشت ، شاهد یه معامله غیر قانونی بود . توسط معامله کننده ها گیر افتاد و بیهوش و به او دارویی تززیق دادند که قرار بود اونو بکشتش … اما او بیدار شد و خودش رو یه پسر بچه هفت ساله دید . و برای این که کسی که باهاش این کارو کرده پیدا و دستگیر کنه هویت خودش رو رو مخفی کرد و با ران زندگی خودش رو شروع کرد . پدر ران یک کارآگاه بی عرضه است که توسط شینچی به یک مرد معروف و مشهور تبدیل میشه ولی ...
دانته، که به واسطهی طبیعت دوگانهی نیمههیولا و نیمهانسانیاش گویی نفرین شده است، ناچار است باقی عمر خود را به نبرد با نیروهای اهریمنی – یعنی شیاطین – بگذراند. این شیاطین موجوداتی بزرگ، مکار، چیرهدست و حتی جذاب توصیف میشوند. بر همگان آشکار است که شیاطین در اشکال و ابعاد گوناگون ظاهر میگردند و سرانجام کسی باید آنها را به دوزخ بازپس فرستد. خوششانسی دانته در این است که زره یا پوست هیچیک از آنها آنقدر مقاوم نیست که در برابر شمشیر خونخوار او، «رِبِلیون» (طغیان)، تاب بیاورد، و یا آنچنان چابک نیستند که بتوانند از تیررس کلتهای همواره مسلحش، «اِبونی و آیوری» (آبنوس و عاج)، بگریزند. دانته نیز از انجام این وظیفه ابایی ندارد، بهویژه اگر پای پاداش مالی در میان باشد.
انیمه کمدی «کامپیونه»، داستان کوساناگی گودو، پسر 16 سالهای را روایت میکند که به عنوان «قاتل خدا» شناخته میشود و به همراه اریکا براندلی، شوالیهای ماهر، در نبردهای جادویی علیه خدایان و دیگر کامپیونهها شرکت میکند.
سه نوجوان با دریافت نامههای مرموزی به دنیایی دیگر به نام «باغ کوچک» منتقل میشوند. ساکنان این دنیا از استعدادهای فرابشری خود برای شرکت در بازیهای مختلف استفاده میکنند. این بازیها میتواند از کارهای ساده گرفته تا دوئلهای مرگبار باشد. گاهی اوقات حتی استعدادهایی که آنها را به این دنیا آوردهاند نیز شرط گذاشته میشود.
پس دقیقاً چه اتفاقی میافتد وقتی هاچیمان هیکیگایا، یک دانشآموز دبیرستانی منزوی که هیچ دوستی ندارد، به دوست پیدا کردن علاقهای ندارد و باور دارد که تجربههای دبیرستانی عالی که همه معمولاً دربارهشان حرف میزنند، یا وهم هستند یا دروغ محض، توسط یک عضو خیر هیئت علمی مجبور میشود به باشگاه “خدمات داوطلبانه” که فقط یک عضو دارد، یعنی یوکینو یوکینوشیتا، بپیوندد؟ یوکینو کسی است که باهوش و جذاب است و به طور کلی فکر میکند که همه در مدرسهاش از او پایینتر هستند.
به نظر میرسد خونآشامها در میان انسانها زندگی میکنند. البته دولت از وجود آنها خبر ندارد، چون ظاهرشان با انسانها تفاوتی ندارد. آنها هم نیازی به خوردن خون ندارند، اما وقتی حس میل یا عصبانیت به آنها دست میدهد، میتوانند به هیولایی کنترل ناپذیر تبدیل شوند.
اتفاقات در ~After Story~ بلافاصله بعد از فارق التحصیلی تومویا از دبیرستان اتفاق می افتند. بعد از اعلام عشقش به ناگیسا آنها روابط بسیار نزدیکی را با هم شروع می کنند. اما ناگیسا رازی را از تومویا پنهان می کند و این راز زندگی هر دوی آنها را تغییر خواهد داد.
در اعماق دریای بزرگ اینترنت، یک وبسایت وجود دارد که فقط در ساعت دوازده شب قابل دسترسی است. به آن جیگوکو تسوشین معروف است و شایعات میگویند که اگر شما چیزی را در آنجا پست کنید، جیگوکو شوجو ظاهر خواهد شد و هر کسی را که شما را مورد آزار قرار داده است، به دوزخ خواهد کشاند.
تسوتومو ، یک بچه دبیرستانی که مشغول مطالعه برای امتحانات نهایی برای ورود به دبیرستان است ، به مردی برخورد می کند که از شخصی فرار می کند و درگیر تعقیب و گریز می شود. در این تعقیب و گریز به طور تصادفی کشته می شود. خوشبختانه Birdy (یک عامل بین سیاره ای) راهی برای نجات او می یابد ، متأسفانه این به معنای اتصال بدن هایشان است تا یکی شود. بنابراین اکنون او با این افسر همراه می شود تا مجرمان را دستگیر کند و جان مردم را نحات دهد.
منو بکش بچه جون ، داستان یاسونا و دوست قاتلش سونیا است. تلاش سونیا برای طبیعی بودن هنگامی که غریزه آدمکشیش بیدار میشود بی فایده است و همچنین تلاشهای یاسونا برای رفتار دوستانه با سونیا هنگامی که بهش صدمه میزنه.
یک متخصص نظامی ۱۷ ساله ایی که برای سازمان مخفی MITHRIL کار می کند و ماموریت یافته تا جدیدترین داوطلب مخفی به نام kaname chidori را محافظت کند. برای انجام این ماموریت ساوساکه باید دشمنانی از گذشته ی خود دست و پنجه نرم کند. و در عین حال با سارقی که زن است مقابله میکند. بدبختانه مشکل ترین قسمت ماموریت ساوساکه فقط محافظت از دوشیزه چیدوری نیست،بلکه او باید همچنین به تجربه ی زندگی یک بچه دبیرستانی عادت کند،چیزی که برای کسی که در میدان نبرد بزرگ شده اصلا کار ساده ایی نیست.
وقتی که ایچیمارو تتسونوسکه به خاطر دیدن حادثه قتل پدر و مادرش آسیب میبینه، حس انتقام جوییش باعث میشه که قدرت بخواد. در ۱۵ سالگی، تتنسونوسکه برای یکی از اعضای شینگومی شدن قبول میشه. با این حال، مهارت، هوش و احساساتی که جلوی تهدید جامعه و شینسگومی رو بگیره نداره. حتی با پشتیبانی برادرش تاتسونوسکه و دوست جدیدش در شینسگومی، میفهمه که برای عضو یک گروه تاریخی بودن با درد و خون مواجه میشه.
تاکاشی کامیاما دانش آموز دبیرستانی عادیه - باادب، گوشه گیر و آروم با IQ یکم بیشتر از میانگین. ولی همچین دانش آموزی به مدرسه ی بدنام کرومارتی میره که به عنوان زمین سخت ترین مجرم ها شناخته میشه؟ ظاهرا تاکاشی همین کار رو میکنه، ولی دلیلی داره که ترجیح میده به کسی نگه. با این حال یچیزی قطعیه و اونم اینه که خرگوشی که وسط یه مشت شیر گرسنه افتاده باشه هیچوقت نمیتونه یه روز آروم دیگه رو بگذرونه.
دایوسکه نیوا در روز تولد ۱۴ سالگیش می خواست که عشقش رو به دختر رویاهاش اعلان کنه ولی موفق نمیشه. اون از بچگی تحت تعلیم پدربزرگش بوده و خیلی چیزا یاد گرفته و از سطح هوشی بالایی برخوردار بود، همچنین یکی از همکلاسی هاش هم مثل خودش از سطح هوشی بالایی برخور داره که ناگهان در شب تولدش تغییر شکل میده و به عنوان «دارک،دزد ارواح» شروع می کنه یه کارهایی که مادر و پدربزرگش به او می گفتن و...
کاتسوروگی کیما دانش آموز سال دوم دبیرستانی، یک بازیکن حرفه ای در بازی های شبیه ساز قرار ملاقاته (دیت سیمولاتور) و هیچ دختر 2 بعدی نیست که اون نتواند قلبش را تسخیر کنه و در اینتزنت به نام خدای تسخیر شناخته می شود. اون اتفاقاتی با جنی به نام السی قرارداد می بندد. السی که فکر می کرده کیما متخصص تسخیر قلب دخترهای واقعیه، از اون می خواهد که در گرفتن ارواح خبیسه که توی حفره خالی قلب دخترها پنهان می شوند کمکش کند. با عاشق شدن این دخترها می شود این ارواح را از قلبشان خارج کرد. اما مشخص می شود که السی اشتباه کرده و کیما هیچ تخصصی در نزدیک شدن به دخترهای واقعی ندارد. اما قرارداد بسته شده فسخ نمی شود مگر با مرگ دو طرف قرارداد...و حالا کیما برای نجات جون خودش و السی باید قلب دخترهای واقعی را تسخیر کند. اما این کار برای کسی که اعتقاد دارد "واقعیت یک بازی مزخرف است"، غیر ممکن به نظر می رسد...
رین آسوگی ممکنه یه خانم اداری معمولی به نظر بیاد ولی اون بیرون در واقع یه کارآگاه خصوصیه که هر کاری رو قبول میکنه، حتی پیدا کردن یه گربه ی ولگرد که به لابراتوار یه شرکت با امنیت بالا نفوذ کرده. اون به معنای واقعی کلمه فنا ناپذیره، به طور خارق العاده ای هر گونه زخم و صدمه ش خوب میشن.رین همراه با شریکش میمی، به تیره ترین اسرار جامعه نفوذ میکنه، ولی کسایی که اون خودشو ازشون مخفی میکنه خیلی گمراهن...