فیلم در سال 1973 و در دوران جنگ "یوم کیپور" بین مصر و سوریه در صحرای سینا و بلندی های جولان لتفاق می افتد.فیلم از دید سربازان اسرائیلی روایت می شود.ما "وینرب" و دوستش" روسو" را تعقیب می کنیم.آنها از روزی آرام در خیابان شروع کرده و به جنگ و خونریزی می رسند...
"شین" و "جین" زوجی آمریکایی هستند که برای آغاز هر چه بهتری زندگی جدیدشان به ماه عسلی در پاریس می روند.اما با مراجعه اسرارآمیز "شین" به یک کلینیک که آزمایشات عجیبی در آن مکان به وقوع می پیوندد همه چیز به هم میریزد...
"الکساندر" که گزارشگر تلویزیون است چند روز را در شهری مرزی کار می کند،جائی که پناهنده های زیادی از آلبانی،ترکیه و کردستان را در خود جای داده است.در بین آنها متوجه پیرمردی می شود و تصور می کند او سیاستمدار مهم یونانی است که چند روز قبل ناپدید شده.در آتن او از همسر سیاستمدار می خواهد تا او را شناسایی کند و...
"لوکا" راه آهن را ساخته و چشمهایش را به روی جنگ می بندد.سپس همسر او به یک آهنگساز گریخته و پسرش به ارتش فراخوانده می شود.زندگی او تبدیل به میدان نبرد می شود تا اینکه با "ساباها" آشنا می شود...
"امانوئل" بطور مخفی وارد یک زندان می شود تا مقامات فاسد زندان را که با زندانیان بدرفتاری می کنند افشا کند.او از ترس و تحقیری که زندانیان با آن روبرو می کنند شوکه می شود اما وقتی هویت واقعی اش فاش می شود به دردسر می افتد...
بعد از اینکه "کنستانس" شغلش را از دست می دهد ، او سعی در تلاش فراهم کردنِ شغلی دیگر برای خود است ولی در پاریس گزینه ی مناسبی برا او پیدا نمی شود تا اینکه تصمیم میگرید با رئیس سابق خود تعاملی داشته باشد و ...
یک مکتشف معدن همسر و دختر خود را در ازای حق یک معدن طلا به شخصی می فروشد.بیست سال پس از این ماجرا او به مردی ثرتمند تبدیل شده و صاحب بیش از نیمی از معادن شهر است.اما گذشته اش به سراغش می آید و...
دختری جوان نزدیک به ده سال در یک مزرعه در شرق فرانسه زندگی کرده است. او در یک روز پائیزی، وقتی با دوچرخه خود از میان جنگل به سمت مدرسه اش حرکت می کرد، روباهی را که شکار شده می بیند و...
این فیلم تاثیر نقش زنان در بنیاد خانواده در شروع قرن بیستم را به نمایش می گذارد ، ولنتاین بعد از ازدواج با ژول وارد یک مرحله ی جدیدی از زندگی اش می شود و ...
آستریکس کوچک به همراه اوبلیکس، آخرین جنگجویان آزاد روستای "گاول" پس از حمله ی روم، ماموریت دارند یک بشکه ای که حاوی مواد جادویی است را به دست پسر عموی آستریکس که می خواهد با ارتش روم بجنگند، برسانند.