تعطیلات تابستان در ساردینیای ایتالیا و یک سفر جادهای خانوادگی. کلودین که در آستانهٔ ۱۱ سالگی قرار دارد، تصمیم میگیرد در حین سفر، داستان ماجراهایشان را روایت کند، مشروط بر اینکه رائول، برادر ۳ سالهاش، او را آزار ندهد.
در جریان جشنواره آوینیون، بازیگری که در تئاترهای سبک یا خیابانی فعالیت میکند، دختری را که عاشق اوست، متقاعد میسازد که وی نقش «رودریگ» را در نمایش «لوسید» ایفا میکند.
آدل، زن جوانی است که پس از کشته شدن همسرش، ژان، در جنگ جهانی اول، شدیداً تحت تأثیر قرار گرفته و در ناامیدی کامل، برای بازگرداندن او به جادوی سیاه روی میآورد.
داستان درباره زنی است که به دلیل شغلش در پاریس، تصمیم میگیرد برای محافظت از خود و دخترش که دارای ناتوانی یادگیری است، به رم سفر کند. در رم، او با ماریا مونتسوری، بنیانگذار یک روش آموزشی جدید، آشنا میشود و امیدوار است که این روش بتواند به دخترش کمک کند.
یک اینفلوئنسر به همراه دوستانش در خانهای دورافتاده جمع میشوند. حضور یک تعقیبکنندهی مزاحم، آرامش آنها را بر هم میزند و شب وحشتناکی را برایشان رقم میزند.
آرمانده پیژون ۲۶ ساله، زنی بیکار و بدهکار در بروکسل است که به شدت به قمار علاقه دارد و از هیچ ریسکی نمیترسد. با این حال، دیوانهوارترین شرط زندگی برای او، یعنی "عشق"، تنها ریسکی است که هنوز نتوانسته است آن را بپذیرد.
قتل یک افسر پلیس در پایتخت کامرون، کمیسر بیلنگ را وادار به تحقیق میکند. این جستجو برای یافتن عدالت، او را با چالشهای بزرگی روبهرو میکند و شکافهای عمیق بین ارزشهای سنتی و نیاز به تغییر، و همچنین تضاد میان حس وظیفهشناسی و غریزهی بقا را به نمایش میگذارد.
داستان از این قرار است که دو روباه در حال آماده شدن برای تجربهٔ اولین بارِ پدر و مادر شدن هستند. این اتفاق در زمانی رخ میدهد که گرمایش جهانی، قواعد زندگی را برای همهٔ موجودات زنده دگرگون کرده است.
آسترید برای اجرای کنسرتی ویژه، چهار ساز گرانبهای استرادیواریوس را گرد هم میآورد. با این حال، در حین تمرین، نوازندگان برای رسیدن به هماهنگی با مشکل روبرو میشوند. در نتیجه، آسترید از آهنگساز قطعه میخواهد تا با راهنماییهای خود، به آنها کمک کند.
داستان دربارهٔ جاسوسی لهستانی است که در جنگ جهانی دوم برای بریتانیا فعالیت میکند. هویت این جاسوس بر اثر خیانتی در ورشو فاش میشود و او درگیر یک توطئهٔ پیچیده میشود.
زنی جوان در پاریس سال 1894، با امید یافتن مادرش، راهی بیمارستان سالپتریه شد و خود را در آن حبس کرد. در این بیمارستان، تدارکات جشن بزرگی در حال انجام بود.
یک مدیر اجرایی جوان تبلیغاتی اهل مونترال که به چوپانی در منطقه پروونس روی آورده، با یک کارمند دولتی که بیمحابا از شغلش استعفا داده، ماجراهای گوناگونی را از سر میگذراند.
ماجرا در تابستان ۲۰۱۹ رخ میدهد. مادلین که به تازگی دانشآموخته شده، برای آمادهسازی جهت آزمونهای آتی به یک جزیره سفر میکند. آنتوان، یار و همدم او که در باورهای شدیداً چپ سیاسی با او همعقیده است، نیز همراه اوست. در یک جادهی فرعی و بیرهگذر، یک ملاقات ناگهانی، مسیر زندگی این دو نفر را به گونهای قطعی تغییر میدهد.
داستان در توکیوی سال ۱۹۸۷ رخ میدهد. محور ماجرا، دختری یازده ساله با شخصیتی عجیب و حساس است که باید با دو وضعیت دشوار کنار بیاید: پدری که بیماری لاعلاج دارد و مادری که شاغل است و فشار زیادی را تحمل میکند. او در این مسیر با بزرگسالان متعددی برخورد میکند که هر کدام در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و کشمکشهای زندگی خود هستند.