میکا چند ماه است که اشیاء مرموزی روی موتورش پیدا میکند و یک قفل پنهان نزدیک بود حادثه بیافریند. او با کمک دوستانش برای یافتن مقصر، موتورش را فیلمبرداری میکند، اما تصورات مختلف، ماهیت واقعی ماجرا (مزاحمت، انتقام؟ عاشقانه یا تهدیدآمیز؟) را مبهم میسازد و میکا و دوستانش در پی کشف حقیقت هستند.
در پاریسِ پانزدهم اوت، زنی باید کشته شود و قاتل قصد دارد تا پیش از نیمهشب عمل کند. در این میان، لیزا در آپارتمانش بیدار میشود و متوجه خلوتی خیابانها و گرمای شدید میشود. او به سرعت از رفتن همسرش، والتر، برای دیدار با خانوادهاش مطلع میشود و با تنهایی پیش رویش مواجه میگردد. آیا دو پلیس در این شهر میتوانند از رویارویی با یکدیگر بپرهیزند؟
سارا، مادری خسته از مراقبت فرزندان و دوری همسر، با رفتار عجیب پسرش سیمون پس از گم شدن در ساحل روبرو میشود. وابستگی شدید سیمون به آب، زندگی سارا را تحت تاثیر قرار میدهد تا اینکه پسرش حقیقت را برملا میکند.
پیر، پدری بیوه، درگیر مشکلاتی است زیرا یکی از پسرانش جذب ایدئولوژی میشود که او درکش نمیکند. تغییر پسرش توانایی پیر را برای حفظ پیوندشان، در پسزمینه فرانسه پس از مه ۱۹۶۸، به چالش میکشد.
در زمان جنگ و ویرانی، یک هیزمشکن فقیر و همسرش در جنگلی بزرگ زندگی میکنند. روزی، زن نوزاد دختری را پیدا و نجات میدهد، که تغییری غیرقابلبرگشت در زندگی این زوج و کسانی که سر راه این کودک قرار میگیرند، ایجاد میکند.
مستندی درباره زندگی و آثار هایائو میازاکی، انیماتور مشهور ژاپنیِ خالقِ آثاری چون همسایه من توتورو و شهر اشباح، که بر عشق او به انیمیشن و دغدغههایش برای حفظ محیط زیست تمرکز دارد.
مسابقه تفریحی بیسبال مردان بزرگسال در آخرین روز فعالیت زمین بازی محبوبشان، پیش از آنکه تخریب شود، به دورهای اضافی کشید. با غروب آفتاب که نمادی از پایان یک دوران بود، حس شوخطبعی و نوستالژی در هم آمیخت.
فرانسه، سال ۲۰۳۹. یک شب، گروهی از فعالان که توسط دولت تحت تعقیب بودند، بدون هیچ ردی ناپدید میشوند. جولیا بومبارت یکی از آنهاست. وقتی بیدار میشود، خود را در دنیایی کاملاً ناآشنا میبیند: سیاره ب.
افسر پلیسی که در یافتن قاتل دختر جوانی ناکام مانده بود، با وقوع آدمربایی مشابه دیگری درست پیش از بسته شدن پرونده، تحقیقات مجدد در مورد پرونده قبلی را آغاز میکند.
هنری و نورا که سالها رابطهای عاشقانه و همکاری هنری نزدیک داشتهاند، با ورود هنری به دنیای سینما و به خطر افتادن پروژه تئاترشان، دچار اختلاف میشوند و به این سوال میرسند که آیا عشق بدون تملک امکان دارد؟
داستان حول محور هنرپیشهای بدنام به نام لانا کروز میگردد که پس از طرد شدن از سوی هالیوود، به مکزیک بازمیگردد تا در فیلمی به ایفای نقش بپردازد و ثابت کند که همچنان یک ستاره است. اما او برای مواجهه با پالی، بزرگترین طرفدار و در عین حال بدترین کابوس خود، آمادگی ندارد.
داستان پیرو لارگو وینچ را دنبال میکند که با ربوده شدن پسرش بسیار ناراحت شده است. او متوجه میشود اگر بتواند کسانی را که باعث ورشکستگیاش شدهاند پیدا کند، شاید بتواند پسرش را دوباره ببیند.
داستان دربارهی مادری و دو پسرش است که در ژاپن به تعطیلات میروند. پسر کوچکترشان تقریباً در دریاچهای غرق میشود و کمی پس از این حادثه، والدین متوجه میشوند که مشکلی در پسرشان وجود دارد.
یک آمریکایی برای یافتن یک تفنگ عتیقه با ارزش به بوتان سفر میکند و در کوههای آرام با یک راهب جوان که توسط معلمش برای درست کردن اوضاع فرستاده شده است، ملاقات میکند.
سول هفت ساله که یک روز را در خانه پدربزرگش می گذراند تا یک مهمانی غافلگیرکننده برای پدرش ، توناتیوه، برگزار کند. با محو شدن نور آن روز، سول متوجه می شود که دنیای او به طور چشمگیری تغییر می کند...
ماسومبا و دخترش ماتی، که بردههای مزرعه اوژن لارسنه هستند، نقشهای جسورانه برای فرار از بردگی میکشند و در راه رسیدن به آزادی، با موانع متعددی روبرو میشوند.