یک روزنامه نگار با یک باستان شناس و یک شمن همکاری می کند تا قدیمی ترین هرم جهان در اندونزی را بررسی کند. هنگامی که آنها متوجه می شوند که این زندان برای یک شیطان است، باید از شکستن آن و پایان دادن به جهان جلوگیری کنند...
دونو که دو دل بازی میکند، زندگی عاشقانهای آشفته دارد، اما وقتی دوستانش کاسینو و اندرو با دخالت در امور او روابط را بدتر میکنند، دونو به دنبال انتقام است.
در آینده در سال 2036 و زمانی که اندونزی به تازگی انقلابی را پس از جنگ داخلی تجربه کرده است. سه دوست که با هم بزرگ شدهاند، پس از مدتها زمانی که هرج و مرج بهدلیل انفجار بمب مرتبط با گذشتهشان رخ میدهد، دوباره به هم میرسند.
از زمانی که مادرشان فوت کرد، سه خواهر و برادر معروف به تیگا دارا توسط پدرشان به شرق فلورس، به یک شهر کوچک ساحلی برده شدند. آنها یک بوتیک هتل زیبا ساختند و به رویای مادرشان ادامه دادند...
یک دانشجوی جوان اخیراً از مهمانخانه قدیمی و خالی از سکنه خود نقل مکان کرده است و از دست پیروان فرقه مانگکوئجیوو که به دنبال انتقام مرگ سری سوکماراهیمی مانگکودجیوو هستند، فرار کرده است...
داستان عشق، زندگی و دوستی چهار دوست خیابان پانک. آنها از زادگاهشان در مالانگ، جاوا شرقی، سفری به جاکارتا برنامه ریزی می کنند تا به دوستشان کمک کنند قبل از روز عروسی اش به عشقش اعتراف کند....
پس از سه سال، تجارت موصلحت که به عنوان یک اراذل بازنشسته شده است، دچار مشکل می شود. او همچنین با بزرگ شدن دخترش و ملاقات پسرها با مشکلات جدیدی روبرو می شود...
ریچل (نیرینا زبیر) دختر بچه ای است که دوست دوران کودکی اش فارل (ایروانسیاه) است. این دوستی زمانی مورد آزمایش قرار می گیرد که فارل اعتراف می کند که عاشق لونا (آچا سپتریاسا) است ،که باعث می شود ریچل از حسادت ویران شود...
داستان یک گروه ویژه در کشور اندونزی در شهر جاکارتا را روایت می کند که باید طی یک عملیات وارد یک بلوک آپارتمانی شوند و خطرناک ترین خلافکار کشور را دستگیر کنند...