میتسوکی و یویا به خاطر ازدواج والدینشان خواهر و برادر ناتنی می شوند. میتسوکی نمی تواند با خانواده جدیدش کنار بیاید و یویا نمی داند چگونه به خواهر ناتنی جدیدش نزدیک شود. یک روز، میتسوکی توسط روح هیوری تسخیر می شود. هیوری یویا را دوست دارد و معتقد است یویا می تواند به او کمک کند تا به بهشت برود. هیوری یک کمربند پاکدامنی چرمی روی میتسوکی میگذارد و...
این فیلم با استفاده از چندین کلیپ از ورودی های قبلی Gamera، به نیروهای بیگانه می پردازد که تمام هیولاهایی را که گامرا با آنها روبرو شده است در یک نبرد نهایی برای خلاص کردن سیاره از آخرین امید خود می فرستند.
هنگامی که یک مجسمه باستانی برای نمایش در نمایشگاه 70 منتقل می شود، یک هیولای غول پیکر و مبهم مانند Triceratops آزاد می شود. هیولا در تعقیب مجسمه به ژاپن می رود و در نهایت با گامرا، لاک پشت غول پیکر پرنده مبارزه می کند.
موتوکو و تیمش بالاخره به کارگزار Fire-Starter نزدیکتر میشوند، اما وقتی به آنها دستور داده میشود که در یک عملیات نیشزنی نقشی در صندلی عقب داشته باشند، اوضاع متشنج میشود.
دانش آموز دبیرستانی آراتا کاسوگا هدف لیلیت، معلم یک مدرسه عرفانی می شود. به او سه انتخاب داده می شود تا به نجات پدیده فروپاشی جهان توسط نیروهای شیطانی کمک کند...
بعد از مرگ همسرش، خانم هاتا در مزرعه خیارش به کمک نیاز دارد. مادر رینکو از او میخواهد تابستان را برای کمک به خانم هاتا، دوست همیشگیاش بگذراند. اما رینکو 12 ساله روش های سنتی ژاپنی خانم هاتا را عقب مانده و "دیوانه" می داند. وقتی او به درخواست مادرش تسلیم می شود، متوجه می شود که خانم هاتا مهربان و شجاع است و برای نجات مزرعه خود می جنگد. قبل از پایان تابستان، رینکو به قدردانی و دفاع از خانم هاتا "دیوانه" می آید.
آکیرا تاچیبانا، دانشآموز دبیرستانی با لحنی آرام و ملایم، عضو سابق باشگاه دوومیدانی بود. او که به صورت پارهوقت در یک رستوران کار میکند، به طور غیرقابلتوضیحی عاشق مدیر خود، مردی 45 ساله و مطلقه میشود...
شیما سومیتومو پس از طلاق والدینش به هوکایدو نقل مکان میکند و در دبیرستان جدیدش با دو پسر محبوبترین مدرسه آشنا میشود. شیما به آنها علاقهمند میشود، اما میداند که آنها از او دور هستند...
داستان درباره یک کارگردان سینما به نام کوتانی است که در صنعت فیلم صورتی در حال مرگ زندگی می کند و یک فیلمنامه نویس مشتاق به نام ایسکی و معشوقشان شوکو که رویای فیلمی که او به آن چسبیده است شروع به فروپاشی می کند و زندگی آنها به هم می پیوندد. .
فرزندان Ballydowse و Carrickdowse در نبردهایی شرکت میکنند که در آن دکمهها، بند کفشها و لباسهای زیر حریفان اسیر شدهشان را میبرند تا پسرها را با والدین خود به دردسر بیندازند. آنها در گروه های دسته جمعی ده ها نفری به نبرد می روند، سنگ پرتاب می کنند و دکمه های مخالفان خود را می برند و ...
سال 1945 است. پس از بمباران های آتش هولناک جنگ اقیانوس آرام ژاپن را به زمین انداخت، دولت تصمیم می گیرد با روانشناسان روحانی مشورت کند تا به آنها در پیروزی در جنگ کمک کند. متأسفانه، کینه و عذاب روح قربانیان بمباران آتش با هم به اوج می رسد تا اونمیوجی خبیث، یاسونوری کاتو را احیا کند. فقط یک شاگرد جوان و روانی
پس از جدایی دردناک، تویی تصمیم می گیرد تا قلب شکسته خود را در شهر هیگاشیکاوا التیام بخشد، جایی که او با اوت ملاقات می کند که در سفر پایانی دوره کارشناسی خود است. از غریبه گرفته تا دوستان، جرقه های عاشقانه بین این دو شروع می شود. قبل از بازگشت به دنیای واقعی، آنها باید قطعات شکسته خود را بردارند و دوباره آن را بسازند. به ما بپیوندید تا سفری دلچسب داشته باشیم زیرا دنبال ساده عشق میرویم
دختر 21 سالهای پس از آزادی از زندان، با پچپچ همسایهها درباره خود و مشکلات خانوادگیاش مواجه میشود. او تصمیم میگیرد یک میلیون ین پول جمع کند، به مکانی که هیچکس او را نمیشناسد نقل مکان کند و این کار را بارها و بارها تکرار کند.
در طی یک بارندگی، یک رونین سخاوتمند و همسرش در مسافرخانه ای روستایی سرگردان می شوند. رونین مورد توجه یک لرد قرار می گیرد که می خواهد او را به عنوان مربی برای مردانش استخدام کند که با رونین با بی احترامی رفتار می کنند.
در این مستند، دانیل رایم، فیلمساز، به کارهای متاخر یاسوجیرو اوزو می پردازد که در آن استاد از سیاه و سفید به رنگی جهش کرده است. رایم در ادای احترام هیجانانگیز خود به فیلمساز بزرگ، زندگی و کار اوزو را از طریق گنجینههای بایگانی مانند دفتر خاطرات او و قوری قرمز از درام خانوادگی «گل اعتدال» (1958) بررسی میکند. با اوز می نشیند
یک زن جوان در سانحه رانندگی بینایی خود را از دست میدهد و آرزوی تبدیل شدن به پلیس را از دست میدهد. سالها بعد، در حالی که در یک تصادف جزئی است، متوجه دختری میشود که در خطر است. او با کمک حس خود به دنبال دختر میرود و پسری را ملاقات میکند که ظاهراً در این ماجرا دخیل است.