"جزیره جکپات - بازگشت کومانتونگ" به گسترش وسواس و تردید در مورد یکی از ترسناک ترین خدایان جنوب شرقی آسیا ادامه می دهد. واقعاً چه کسی پشت این چهره شیطانی و هیولایی پنهان شده و اسرار وحشتناکی را در اختیار دارد؟...
داستان فیلم دربارهٔ خانوادهٔ افسانهای کِلِیدها (Clade) است، خانوادهای از کاشفان که اختلافاتشان تهدیدی برای سرنگونی آخرین و حیاتیترین ماموریتشان در سرزمینهای ناشناخته و خائنانه است، زیرا موجودی در انتظار آنها است...
تال 17 ساله به تازگی با پدر و مادرش به یک شهر کوچک نقل مکان کرده است، زیرا مادرش آنجا شغل جدیدی در پلیس محلی پیدا کرده است. پس از کشته شدن وحشیانه یک دانش آموز در یک مهمانی که تال در آن شرکت کرده بود ، او به یک شاهد اصلی تبدیل می شود...
بیل و جانت در حالی که خانواده هایشان در حال جنگ هستند عاشق هم می شوند. در مواجهه با نارضایتی، آنها به سیاره ای دور فرار می کنند و مادربزرگ اسمو و پدربزرگ اسمد باید اختلافات خود را کنار بگذارند و با هم همکاری کنند تا آنها را به خانه بازگردانند...
در آینده نزدیک. ندامتگاه های قدیمی خاطره شده . اکنون زندانیان دوران محکومیت خود را در خواب عمیق می گذرانند. تا این که روزی دیوید دامیانی، روانشناس زندان، خود را با زندانی مواجه می کند که کنترل خود را بر او از دست داده ...
یک مجری رادیویی تندخو باید یک بازی خطرناک موش و گربه را با تماسگیرنده مرموزی که خانوادهاش را ربوده و تهدید میکند که کل ایستگاه را منفجر خواهد کرد ، انجام دهد...
سالیا 17 ساله از کودکی در ژاپن بزرگ شد. او مانند ژاپنیهای هم نسل خود در دبیرستان زندگی عادی داشت، اما در مقطعی وضعیت اقامت خود را از دست داد و زندگی روزمره خانوادهاش به کلی تغییر کرد. در سایتما، منطقه ای وجود دارد که حدود 2000 کرد در آن زندگی می کنند و سالیا یک دختر دبیرستانی است که در آنجا زندگی می کند. این داستان بزرگ شدن او را روایت می کند که وقتی با یک پسر ژاپنی آشنا می شود با هویت خود دست و پنجه نرم می کند...
آدی، پسری با استعداد که توسط مادری روشنبین بزرگ شده است، تصمیم میگیرد که یک ناهماهنگ را در باند خود بپذیرد. پسرها که به حال خود رها می شوند، پرخاشگری، خشونت، وفاداری و عشق را کشف می کنند...