رنفیلد، سرسپردۀ دراکولا و زندانی چندین دهه در آسایشگاه دیوانه، آرزوی زندگی دور از کنت، خواستههای مختلف او و همه خونریزیهایی را دارد که با آنها همراه است...
غذاهایی که بر اساس مواد غذایی بومی و پایداری تهیه میشوند، در اولویت قرار دارند. مدیران پروژه به زودی با مشکلاتی از تامین مواد اولیه گرفته تا پرسنل یک رستوران سطح بالا در مکانی که تنها 53 نفر در آن زندگی می کنند، مواجه می شوند...
یک بیوه جوان بریتانیایی به یک همکار قدیمی دانشکده پزشکی پناه می دهد، مردی که به نوعی خود را نامرئی کرده است. همانطور که انزوای او بیشتر میشود و سلامت عقلش به هم میخورد، او نقشه میکشد تا حکومتی از قتل و وحشت بیرویه در سراسر شهر ایجاد کند...
این فیلم کندرا را دنبال میکند که به یک دانشگاه تخصصی برای بچههای سیاهپوست در کارولینای شمالی میرود. کندرا مصمم است تا تمرکز خود را بر روی تحصیلات حفظ کند، همچنین کارهای مطالعاتی خود را متعادل کند و در همان زمان رابطه حرفهای با همکلاسی خود را حفظ کند...
موتو (بیجو مینون) و کانان (وینیت سرینیواسان) نمایندگان طلا از تریسور، پایتخت طلا در هند هستند. این فیلم سفر آنها به بمبئی برای توزیع طلا و حوادث ناگوار پشت آن را به تصویر می کشد...
مادران جوان مختلف در یک "باشگاه مادران" به یکدیگر کمک می کنند تا چگونه بهترین زندگی را به عنوان مادر و زندگی خود را به عنوان شریکی برای معشوقشان پشت سر بگذارند...
سالن مشاهیری به نام "نت 'سوئیتواتر' کلیفتون" به عنوان نخستین آمریکایی سیاهپوستی که قرارداد NBA را امضا کرد، تاریخ را و برای همیشه شیوه بازی بسکتبال را تغییر داد...
فیلم داستان یک رنجر تگزاسی را دنبال می کند که توسط اطلاعات بریتانیا استخدام می شود تا یک تروریست خطرناک را ردیابی کند و او را از حمله به لندن باز دارد...
پس از اینکه یک یاغی پدرش را میدزدد و مواد غذایی شهرش را میدزدد، یک راهزن نوجوان به نام کوین، شیطان تاسمانی را به خدمت میگیرد تا به او کمک کند تا دزد را پیدا کند...
نوح باید شهر، عشقش و دوستانش را ترک کند و به عمارت شوهر ثروتمند جدید مادرش نقل مکان کند. او با نیک، برادر ناتنی جدیدش آشنا می شود. آنها مخفیانه دیوانه وار عاشق هم می شوند...
بوکسوری که در حال جستجو برای میراث خود است، زمانی که در خانه مزرعه پدر متوفی خود توسط یک فرقه آدم خوار محلی به دام می افتد، باید برای زندگی خود بجنگد...
بعد از اینکه یک همکار ارشد به یک زن جوان پر امید حمله میکند، شغل رویاهایش تبدیل به کابوس میشود. او در تلاش است تا شغل خود را نگه دارد، اما در محل کار، خانه و حتی در رویاهایش توسط یک هیولای درختی مرموز آزار داده میشود...
رایان و جیمز، دو برادر هستند که دانشگاه را ترک می کنند و راه خود را با آینده ای تیره و تار جدا می کنند. دو سال می گذرد تا اینکه جیمز به دنبال ملاقات با رایان است تا متوجه شود که در جرایم سازمان یافته لندن غرق شده است...