برنده 5 جایزه ساعات پربیننده همچنین دریافت 16 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 27 جایزه دیگر.
دوستی جنجالی ارل بریتانیایی لانگفورد با مایرا هیندلی، قاتل کودک، شهرت او را به خطر می اندازد. لانگفورد عاشقانه به بخشش اعتقاد دارد و برای آزادی مشروط خود کمپین راه می اندازد...
وقتی دوست دختر یک تنبل بیش از حد مواد مصرف می کند، او و دوستش تصمیم می گیرند جسد را پنهان کنند. با این حال، هنگامی که آنها به محل دفن انتخابی خود می رسند، متوجه می شوند که شیطان پرستان در حال انجام یک قربانی مراسم هستند...
گروهی از مردم که احساس میکنند دولتشان خیانت کرده و توسط نیروی پلیس ناامید شدهاند، یک قانون شکن مدرن را تشکیل میدهند تا آنچه را که به عنوان اشتباهات جامعه میدانند، اصلاح کنند...
برنده 6 جایزه ساعات پربیننده همچنین دریافت 29 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 31 جایزه دیگر.
بر اساس یک داستان واقعی در مورد یک دختر و یک مادر، هر دو به نام ادیت بوویر بیل. داستان آنها در مستندی در سال 1975 آشکار شد که زندگی این دو منزوی را در یک عمارت 28 اتاقه رو به زوال در ایست همپتون منحصر به فرد، که 50 سال به سختی آن را ترک کرده بودند، به تصویر کشید...
یک انسانگرا و وکیل یهودی (نامزد جایزه آکادمی دیوید استراتهیرن) به عنوان وکالت یک اسکینهد نئونازی در محاکمه به دلیل قتل با انگیزههای نژادپرستانه یک مهاجر هند شرقی از سوی دادگاه منصوب میشود...
آگوست 1984. در طول تعطیلات تابستانی ویکتور پیش خاله و پسر عمویش می ماند. اگر دلبستگی او به پسر عموی پانزده ساله اش دنیز یا ترسش از سگ همسایه نبود، حادثه روی پل ممکن بود اتفاق نمی افتاد...
پس از المپیک 1988 سئول، جی کانگ هیون به 7 سال محکوم شده است به همراه سایر زندانیان از ون پلیس فرار می کنند. پس از فرار، جی کانگ هیون و زندانیان گروگان ها را نگه می دارند...
همانطور که یک مرد چاق یک زن لاغر آسیایی را از میان سطل زباله ها و از میان ساختمان های فرسوده حمل می کند، صداهای خارج از صفحه نمایش مجموعه ای از افکار و شخصیت ها را ارائه می دهند...
شب کریسمس فرا رسیده، اما این شب قرار است به هیچ وجه آرام نباشد - سایکراکسهای بیرحم به زمین آمدهاند تا بشریت را به بردگی بکشند و همانطور که همیشه، فقط دکتر میتواند آنها را متوقف کند. متأسفانه، او در خانه جکی در حالت اغما به سر میبرد...
هاف، سارق بانک، پس از انفجار قایق دزدیاش در استونی سرگردان میشود. او با وجود تلاش برای زندگی جدید در استونی، به دلیل دلتنگی برای خانوادهاش، راهی بازگشت به سوئد میشود. بازگشت او به دلیل فقدان باور خانواده به زنده بودنش و همچنین چالشهای ناشی از گذشتهی او، دشوار خواهد بود.
الیزابت لروی زندگی خود را وقف خدمت به خدا می کند اما ایمان او در طول سال ها مورد آزمایش قرار می گیرد زیرا او باید بر سختی ها و غم های زیادی غلبه کند...