این فیلم به مناسبت صد سالگی تولد «مرینال سن»، فیلمساز برجسته هندی، ساخته شده است. "چاچیترا اکهون" به روایت داستان سفر جذاب «آنجان دات»، شاگرد این استاد مسلم سینما در سال 1981 میپردازد. این فیلم نقطه عطفی در رابطه مربی-مربیآموزی این دو نفر محسوب میشود.
بازرس ساتیابهاما در پی تحقیق در مورد پروندهای مربوط به ناپدید شدن یک فرد، با رازهای تاریکی در شهرهای مخوف روبرو میشود و در تلاش برای یافتن حقیقت و رستگاری، با گذشتهی خود نیز دست و پنجه نرم میکند.
اِوا که با مشکلات شغلی و شخصی دست و پنجه نرم میکند، با قبول برگزاری جشن مجردی دوستش، فرصتی برای کسب درآمد پیدا میکند. این جشن با چالشهایی روبرو میشود و اِوا باید در گذر از آن، مسیر درست زندگی خود را در عشق، کار و دوستی بیابد.
در دوران اشغال اسپانیا، کشیشی به نام پدر سورن مالاری در قرن نوزدهم زندگی میکرد. داستان زندگی او حکایتی غمانگیز و هولناک از سقوط به جنون است. گفته میشود مالاری برای کمک به مادر بیمار خود، دست به قتل ۵۷ نفر زده است.
به دنبال ناپدید شدن خواهرش، زنی سرخپوست که در کار کلاهبرداری است، خواهرزاده خود را از خانه پدربزرگ و مادربزرگ سفیدپوستش میرباید و با او به سوی گردهمایی ایالتی رهسپار میشود تا تنها بازماندگان خانوادهاش را در کنار هم نگه دارد.
آکیتو، نوجوانی ۱۷ ساله که سایه مرگ بر سر زندگیاش سایه افکنده و تنها یک سال تا پایان عمرش فرصت دارد، با یافتن راهی برای شاد کردن دختری مبتلا به بیماری لاعلاج که عمرش به شش ماه تقلیل یافته، معنای تازهای به زندگی خود میبخشد.
برونو، پزشک سابق، در میان دو گروه خلافکار رقیب، به مداوای مجرمان میپردازد. او که درگیر ماجرای درمان بیماری مبتلا به لوسمی شده، در دنیای خطرناک زیرزمینی جنایت گرفتار میآید.
داستانی که در دهه 1930 اتفاق می افتد و بر تیم قایقرانی دانشگاه واشنگتن تمرکز دارد، از آغاز آنها در دوران رکود اقتصادی تا کسب مدال طلا در المپیک برلین 1936...
ناگاتا ریاست گروهی تئاتری را بر عهده دارد. اما متاسفانه، او در مدیریت امور مالی گروه چندان موفق عمل نکرده و این امر سبب شده که اعضای گروه اعتماد لازم را به او نداشته باشند.
علی تاپان، جوانی از خانوادهای آشفته، دل در گرو آنا کارنینا میگذارد. عشقی بین این دو جوان شکوفا میشود و آنها را به سفری پرماجرا در سراسر جاوه میکشاند. در این سفر، با ...
داستان فیلم حول محور دراگوس بایندر، کارگردانی میچرخد که در پی کشف رازهای پنهان خانواده خود است و میکوشد تا با استفاده از قدرت فیلمسازی، بر زخمهای عمیق دوران کودکی خویش فائق آید.
در دهمین گرندپری فصل 75 فرمول یک، به اسپانیا بازگشتیم. با شروع فصل جدید، اتفاقات عجیبتری از همیشه در حال رخ دادن است. در تعیین خط، فراری، مرسدس و مکلارن تیمهای مدعی بودند. در نهایت، نورث از مکلارن به مقام اول رسید و فِرستاپن و دو مرسدس دیگر، او را تعقیب میکردند. مسابقه هیجان زیادی نداشت اما شاهد رقابتهایی بین تیمها بودیم. نبرد مکلارن و راسل با فِرستاپن که از گرندپری کانادا آغاز شده بود، ادامه پیدا کرد و باز هم با پیروزی فِرستاپن به پایان رسید. فراری عملکرد خوبی نداشت و مسابقه چیز خاصی برای تعریف کردن ندارد. ایستگاه بعدی، اتریش.
بلانکا در پرورشگاهی زندگی میکند که توسط پدر مانوئل اداره میشود. یک رسوایی بلانکا و مانوئل را در چشم مطبوعات قرار می دهد و بلانکا را به یک شاهد اصلی پرونده تبدیل می کند و ...
مردم روستایی در کوهستان، خود را یک خانواده بزرگ میدانند و مراقب و حامی هم هستند. اما زمانی که قوانین "احترام" زیر پا گذاشته میشود، جز جنگیدن یا ترک روستا چارهای برایشان نمیماند.